درس خارج فقه حضرت آيت اللَّه هاشمى شاهرودى - جلسه 39 - سه شنبه 1393/11/7
بسم اللَّه الرحمن الرحيم
مرحوم سيدرحمه الله مىفرمايد (و على القول بالإجزاء يجرى فيه الفروع الآتية فى مسألة العبد من أنه هل يجب تجديد النية لحجة الإسلام أو لا و أنه هل يشترط فى الإجزاء استطاعته بعد البلوغ من البلد أو من الميقات أو لا و أنه هل يجرى فى حج التمتع مع كون العمرة بتمامها قبل البلوغ أو لا إلى غير ذلك)
ايشان در اينجا سه فرع را ذكر مىكند كه بنابر اجزاء مطرح است )هل يجب تجديد النية لحجة الإسلام أو لا( اول اينكه آيا همان نيت حج سابق كافى است يا خير و بحث دوم اينكه )هل يشترط فى الإجزاء استطاعته بعد البلوغ من البلد أو من الميقات أو لا( آيا حصول استطاعت شرط است يا خير و يك بحث ديگر اين است كه )هل يجرى فى حج التمتع مع كون العمرة بتمامها قبل البلوغ أو لا( يعنى اگر بلوغ بعد از عمره محقق شود باز هم مجزى است يا خير؟ اينها بحثهايى است كه چون بعداً در شرط حريت كه مورد روايات اجزاء است مطرح مىگردد در اينجا آنها را تكرار نمىكنيم .
)مسألة 8 إذا مشى الصبى إلى الحج فبلغ قبل أن يحرم من الميقات و كان مستطيعا لا إشكال فى أن حجه حجة الإسلام(
مىفرمايد اگر صبى سفر حج را انجام دهد تا به ميقات برسد اگر مستطيع شد احرام حجة الاسلام را مىبندد و اشكالى نيست كه حجة الاسلام وى محسوب شود و حكم اين مسئله روشن است چون وقتى بالغ شد مكلف به حجة الاسلام مىشود و هنوز هم متلبس به حج نشده فقط يكى از مقدمات خارجيه حج را - كه سفر است - قبل از بلوغ انجام داده است و سفر از اجزا حج نيست و اين سفر دخلى به حج ندارد و وقتى هم كه مىخواهد احرام ببندد فرض بر اين است كه بالغ شده است و اين مسئله نياز به ذكر نداشت و اين كه آن را ذكر كرده است شايد بخاطر جمله )و كان مستطيعا( يعنى ذكر استطاعت است كه شايد در اين ظهور داشته باشد كه بايد صبى، از شهرش مستطيع باشد كه استطاعت بلدى است يعنى از بلد مىتوانسته برود و بر گردد و استطاعت لاحق و بعد از بلوغ كافى نيست و لذا برخى حاشيه زدهاند و گفتهاند )و تكفى الاستطاعة من ذلك الموضع(××× (1) العروة الوثقى )المحشى(؛ ج4، ص352. ××× يعنى استطاعت قبلى لازم نيست بلكه استطاعت لاحق مهم است و اگر استطاعت بلدى را شرط كرديم چون ممكن است استطاعت بلدى نباشد مثلاً هزينه آمدن از شهرش تا ميقات را نداشته باشد كه در اين صورت حجة الاسلام نيست هر چند هزينه بقيه آن را از ميقات دارا باشد و تعبير )كان مستطيعا( شايد مشعر به اين است كه استطاعت بلدى شرط است واين حاشيه بجا مىشود و منوط به اين است كه ما از روايات استطاعت چه چيزى استفاده كرده باشيم شايد گفته شود ظاهر آنها اين است كه بايد زاد و راحله از شهرش باشد يعنى كسى مستطيع است و وجوب حج برايش ثابت است كه در بلد خود مستطيع شده باشد و اگر صبى بعد از بلوغ استطاعت بلدى را داشت مشمول )مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا( خواهد بود و اگر نداشت مشمول آيه نيست ولذا اگر كسى فاقد استطاعت بلدى بود و به مقدار نصف راه داراى زاد و راحله بود چنانچه به حج رفت حجش حجة الاسلام نيست بلكه حج ندبى است.
ليكن حق با صاحبان اين حاشيه است كه فرمودهاند )تكفى الاستطاعة من ذلك الموضع( زيرا كه آن روايات ناظر به شخصى است كه ساير شرايط تكليف را داراست و تنها استطاعت راندارند كه دلالت مىكند بر اين كه ميزان استطاعت از بلد است چون كه بايد براى تمام سفر حج - كه واجب است - مستطيع باشد نه بعضى از آن و اين بر خلاف صبى است كه زمان وجوب بر او، زمان بلوغش است و سفر بر او قبل از بلوغ و خارج از مقدمات حج، واجب است لذا اين صبى چون وقت وجوب حجش زمان بلوغش است و سفر تا ميقاتش سفر واجب بر او نبوده و حج از موضع بلوغ بر او واجب مىشود و استطاعت مالى بر رفتن و برگشتن تا شهرش براى شمول اطلاق آيه و روايات زاد و راحله كافى است و لازم است كه هم هزينه رفت به حج و هم هزينه برگشت تا شهر خودش را داشته باشد و از روايات زاد و راحله بيش از اين استظهار نمىشود.
بنابراين اين استظهار فوق، استظهار قابل قبولى است و ما باشيم و آيه )مَنِ اسْتَطاع إِلَيْهِْ سَبِيلًا( خيلى اوسع است كه حتى زاد و راحله براى عيال داشته باشد بايد آن را در راه حج خرج كند لذا امامعليه السلام مىفرمايد اگر اين گونه باشد، همه بايد اموالشان را بفروشند و به مكه بروند و هلاك مىشوند بلكه مقصود مازاد از نفقههاى معمول زندگى است و على اى حال حكم اين فرعى كه مرحوم سيدرحمه الله آن متعرض شده است روشن است و مناسب بود كه ايشان در اينجا متعرض بلوغ صبى بعد از احرام مىشد كه اگر صبى احرام بسته و به طرف مكه هم حركت كرده است و بعد از احرام بستن بالغ شده حكمش چيست ؟ بنابر اجزا احرام سابقش درست است وليكن بنا بر عدم اجزا حكمش چگونه است كه مختار ايشان هم عدم اجزا بود و يك فرضش اين است كه قبل از احرام بالغ شده باشد و فرض ديگرش هم اين است كه بعد از احرام بالغ شده است حكم اين صبى كه بالغ شده و مستطيع هم هست چيست؟ در اينجا بدون شك اگر نمىتواند اعمال حج را انجام دهد مثلا نمىتواند عمره تمتع را انجام دهد چون وقت ضيق است تكليف به وجوب حج بر او فعلى نشده است و بايد همان حج ندبى را تمام كند و در نتيجه اگر استطاعتش تا سال ديگر باقى ماند سال آينده حجة الاسلام را بجا مىآورد و حكم اين فرض روشن است.
اما در جايى كه وقتى بالغ مىشود قادر به انجام حجة الاسلام است كه دو مرتبه احرام ببندد و عمره تمتع را انجام بدهد يا جايى كه هنوز عمره تمتع هم انجام نداده است بالغ شده است حكم چيست ؟ آيا بنا برعدم اجزا اين حج با اين احرام باطل است كه برخى قائل هستند كه هم احرامش و هم عمرهاى كه انجام داده است باطل است و بايد مجددا احرام ببندد كه اين يك قول است.
قول يا احتمال ديگر اين است كه بگوييم احرامش صحيح است و اگر هنوز در احرام است و محل نشده است عمره تمتع را به نيت حجة الاسلام انجام مىدهد ولى اگر حج واجب را نيت نكرده و نيت حج استحبابى نموده حجش صحيح است ولى وجوب حج را عصيان كرده است و حجة الاسلام بر او مستقر مىشود چون كه وجوب حج بر او فعلى شده بود و عمدا آن را ترك كرده است مثل كسى كه مستطيع است ولى حج استحبابى مىورد كه بنا بر صحت آن در اين صورت وجوب حج حجة الاسلام را عصيان كرده و اگر استطاعتش هم سال آينده از بين رفته باشد باز حج بر ذمه وى مستقر است و اينجا هم احرام و حج ندبىاش در صورتى كه ادامه دهد صحيح است ولى حجة الاسلام بر او مستقر مىشود.
احتمال سوم اين است كه بگوييم كه اگر بعد از احرام بالغ شد هر چند حجى كه انجام داده حج ندبى بوده است ليكن اتمام حج ندبى هم بعد از شروع در صورتى كه بالغ شد واجب است و ديگر با وجوب اتمام حج ندبى كه شروع كرده است و به سبب بلوغ بر او واجب شده است وجوب حجة الاسلام اين شخص را در بر نمىگيرد و قدرت شرعى بر آن ندارد چرا كه قدرت شرعى هم از شرايط حجة الاسلام مىباشد مثل كسى كه نذر كرده است در روز عرفه به زيارت امام حسينعليه السلام مشرف شود و بعد از آن مستطيع مىشود كه برخى گفتهاند وجوب نذر رافع استطاعت است حال بايد ديد كدام يك از اين احتمالات اقوى است.