درس خارج فقه حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى ـ جلسه 451 ـ يكشنبه 1392/12/18
بسم الله الرحمن الرحيم
(مسئله 5 : يستحب تقديم الأرحام على غيرهم ثمَّ الجيران ثمَّ أهل العلم و الفضل و المشتغلين و مع التعارض تلاحظ المرجحات و الأهمية).(1)
در اين مسئله مستحبات ترجيح و تقدم پرداخت زكات فطره را به مستحقين فطره مطرح مى فرمايد اولاً ارحام را مقدم مى دارد سپس جيران و سپس اهل علم و فضل و مشتغلين به تحصيل علم را بر غير مقدم مى دارد و در صورت تعارض كه مقصود تزاحم مرجحات در دو طرف است نيز مى فرمايد ترتيب و اهميت مرجحات لحاظ گردد يعنى اگر دو مستحق هر كدام يكى از مرحجات را دارا بود بايد آن را مقدم نمود كه رحم باشد و يا جيران و بعد از آن اهل علم و فضل و مشتغلين ادله اى كه اين مرجحات را در زكات فطره ثابت مى كند به قرار زير است :
دليل مرجح اول -كه اولويت و رجحان ارحام و اقرباء است - برخى از روايات مى باشد مانند: ب
روايت اول : معتبره عمربن يزيد كه مى فرمايد(فِى ثَوَابِ الْأَعْمَالِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّد عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيع عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِر عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّه(عليه السلام)قَالَ: سُئِلَ عَنِ الصَّدَقَةِ عَلَى مَنْ يَسْأَلُ عَلَى الْأَبْوَابِ أَوْ يُمْسِكُ ذَلِكَ عَنْهُم وَ يُعْطِيهِ ذَوِى قَرَابَتِه(عليه السلام) قَالَ لَا بَلْ يَبْعَثُ بِهَا إِلَى مَنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ قَرَابَةٌ فَهَذَا أَعْظَمُ لِلْأَجْرِ).(2)
در اين روايت سوال از مطلق صدقه شده است كه قطعا صدقه واجبه را هم مى گيرد و زكات فطره هم صدقه واجبه است رواى از امام(عليه السلام)سوال مى كند كه صدقه را به آن كسى كه بر در خانه به سؤال كردن و درخواست نمودن مى آيد بپردازد يا اينكه از پرداخت به ايشان امتناع نموده و آن را به بستگان نيازمند خود عطا نمايد حضرت فرمودند بلكه به بستگان محتاج خود اعطاء كند تا به اجر بيشترى برسد.
روايت دوم: موثقه اسحاق بن عمار (عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ عُتْبَةَ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّار عَنْ أَبِى الْحَسَنِ مُوسَى(عليه السلام) قَالَ: قُلْتُ لَهُ لِى قَرَابَةٌ أُنْفِقُ عَلَى بَعْضِهِمْ وَ أُفَضِّلُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْض فَيَأْتِينِى إِبَّانُ الزَّكَاةِ أَ فَأُعْطِيهِمْ مِنْهَا قَالَ مُسْتَحِقُّونَ لَهَا قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هُم أَفْضَل مِنْ غَيْرِهِم أَعْطِهِمْ قَالَ قُلْتُ فَمَنْ ذَا الَّذِى يَلْزَمُنِى مِنْ ذَوِى قَرَابَتِى حَتَّى لَا أَحْسُبَ الزَّكَاةَ عَلَيْهِمْ فَقَالَ أَبُوكَ وَ أُمُّكَ قُلْتُ أَبِى وَ أُمِّى قَالَ الْوَالِدَانِ وَ الْوُلْدُ)(3). سوال مى كند كه وقت پرداخت زكات شده است و من نزديكانى دارم كه بر ايشان انفاق مى كنم آيا زكاتم را به ايشان بدهم يا غير ايشان ؟ حضرت سؤال مى كنند كه اين نزديكان تو مستحق زكات هستند عرض مى كند بله حضرت مى فرمايد به ايشان بده كه ايشان افضل از غير هستند .
مى توان به مطلقات روايات صله ارحام هم تمسك كرد و از آن جهت هم مزيّتى براى ارحام در دادن زكات فطره به آنان محسوب مى شود لكن اين روايت در خصوص زكات آمده است البته موردش زكات مال است و ليكن تسرى داده مى شود به زكات فطره و الغاء خصوصيت مى شود زيرا كه از اين جهت بين زكات فطره و زكات مال احتمال فرق نيست .
روايت سوم : مكاتبه حميرى با امام زمان(عليه السلام) (أَحْمَدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب الطَّبْرِسِيُّ فِي الْإِحْتِجَاجِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَر الْحِمْيَرِى عَنْ صَاحِبِ الزَّمَان(عليه السلام) أَنَّهُ كَتَبَ إِلَيْهِ يَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَنْوِى إِخْرَاجَ شَى مِنْ مَالِهِ وَ أَنْ يَدْفَعَهُ إِلَى رَجُل مِنْ إِخْوَانِهِ ثُمَّ يَجِدُ فِى أَقْرِبَائِهِ مُحْتَاجاً أَ يَصْرِفُ ذَلِكَ عَمَّنْ نَوَاهُ لَهُ إِلَى قَرَابَتِهِ فَأَجَاب(عليه السلام) يَصْرِفُهُ إِلَى أَدْنَاهُمَا وَ أَقْرَبِهِمَا مِنْ مَذْهَبِهِ فَإِنْ ذَهَبَ إِلَى قَوْلِ الْعَالِم(عليه السلام) لَا يَقْبَلُ اللَّهُ الصَّدَقَةَ وَ ذُو رَحِم مُحْتَاجٌ فَلْيَقْسِمْ بَيْنَ الْقَرَابَةِ وَ بَيْنَ الَّذِى نَوَى حَتَّى يَكُونَ قَدْ أَخَذَ بِالْفَضْلِ كُلِّهِ)(4) اين هم در مطلق صدقه وارد شده است (لَا يَقْبَلُ اللَّهُ الصَّدَقَةَ وَ ذُو رَحِم مُحْتَاج) كه اين دليل بر اهميت وجود رحمى كه محتاج است دلالت دارد و بيان مى كند تا
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. العروة الوثقى (للسيد اليزدى)، ج2، ص364.
2. وسائل الشيعه، ج9، ص: 412 (12359 - 6).
3. وسائل الشيعه، ج9، ص245 (11939- 2).
4. وسائل الشيعه، ج9، ص413 (12360- 7)
زمانى كه معطى صدقه، رحم محتاج داشته باشد صدقه از او پذيرفته نمى شود البته اين (لَا يَقْبَلُ اللَّهُ) دليل بر عدم اجزاء نيست و اين السنه در روايات مستحبات زياد وارد شده است كه از آن استفاده استحباب مؤكّد مى شود زيرا كه قطعا صدقه از كسى كه صدقه و زكات را به مستحق غير رحم هم بدهد مجزى است لكن تأكيد بر آن است كه به ذى رحم بدهد اگر مستحق است .
روايت چهارم : خبر سكونى (عَلِى بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِى عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليه السلام)قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّه(صلى الله عليه وآله) أَى الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ قَالَ عَلَى ذِى الرَّحِم الْكَاشِحِ)(1).
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سوال مى شود كه كدام صدقه ها از ديگر مصارف صدقه افضل است نبى اكرم(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد اعطاى صدقه به اقرباى نيازمندى كه در باطن از شما مكدر است كه اين كار، هم ثواب دادن صدقه را دارد و هم ثواب صله رحم و هم دفع كدورت مى كند و شايد هم اصلاح ذات البين بشود و نفس اينكه جواب كدورت و بغض را با احسان داده است مجازات اسائه به احسان است كه مزيّتش بيش از احسان معمولى است و لذا پيامبر(عليه السلام) حد اعلى را ، آن قرار داده است.
خلاصه آنكه هم در روايات مطلق صدقه و هم در روايات صدقه مال و زكات مال ، ارجحيت و افضليت اعطاء صدقه به اقرباء و ارحام را بيان شده است و ميان زكات مال و زكات فطره نيز در اين جهت تفاوتى نيست بنابراين اهميت و افضليت ارحام بر غير ارحام روشن است بلكه از اين روايات اولويت مطلق استفاده مى شود همانگونه كه در متن آمده است. ادله تقديم جيران بر غير همسايگان هم گذشت در دو روايت استحاق بن المبارك و اسحاق بن عمار آمده بود كه مى تواند فطره را به همسايگان حتى مخالف بدهد چون كه همسايه احق است منتها اين تعبير در مقام بيان اصل رجحان و استحباب پرداخت زكات فطره همسايگان است كه شايد بتوان اين افضليت را از روايات حقوق همسايه بر همسايه هم استفاده كرد و اما از اين تعبير تقدم و ترجيح همسايه بر ارحام استفاده نمى شود ولذا مرحوم سيد(رحمه الله) ارحام را مقدم داشته چرا كه ظاهر روايات آن تقديم مطلق ارحام حتى بر مرجحات ديگر است يعنى برخى از آن روايات ظاهر در افضليت مطلق است مانند روايت سكونى و معتبره اما اهل علم و فضل در باب زكات گذشت كه زكات را به اندازه فضل و علم و معرفت افراد به آنها داده مى شود مانند معتبره عبدالله بن عجلان سكونى كه فرمود (... أَعْطِهِمْ عَلَى الْهِجْرَةِ فِى الدِّين وَ الْفِقْهِ وَ الْعَقْل)(2) و از آن استفاده مى شد كه اين هم يكى از مرجحات پرداخت زكات است .
و اما اينكه ايشان جيران را مقدم داشته است شايد به اين جهت است كه در روايات زكات بالخصوص آمده است و تعبير به احق بودن دارد مخصوصاً با روايات حقوق همسايگان كه يك نوع حالت حق را براى جيران قرار داده است كه اهميت بيشترى از آن استفاده مى شود و احتمال اهميت هم مرجح است اگر در يك طرف باشد البته مرحوم سيد(رحمه الله) در زكات مال احقيّت جيران را ذكر نكرده است لكن در اينجا به آن اشاره نموده است زيرا كه رواياتش در زكات فطره آمده است ليكن مى شود الغاء خصوصيت كرد.
(مسئلة 6: إذا دفعها إلى شخص باعتقاد كونه فقيرا فبان خلافه كن فالحال كما فى زكاة المال) اين مسئله ششم را مطلقا حواله داد به زكات مال كه اگر به فقيرى به تصور اينكه اين فقير جامع الشرايط است زكات فطره را پرداخت نمود و بعد معلوم شد كه فقير نبوده است در اينجا هم هر آنچه در زكات مال گفتيم ثابت است زيرا كه پرداخت كردن زكات فطره به غير فقير مجزى نيست در آنجا بحث هاى مختلفى را طرح كرد كه اگر عين باقى باشد بر مى گرداند و اگر تلف شده باشد آيا ضامن است يا ضامن نيست، و در كجا قابض ضامن است و آيا مالك مطلقا ضامن است يا تفصيل در آن است كه در آنجا بحث شد و مرحوم سيد(رحمه الله)قائل به ضمان مالك و لزوم پرداخت مجدد شد مطلقا و در برخى از روايات آمده بود و تفصيلى كه اكثر محشين قبول كردند تفصيل بين جايى بود كه دافع طبق موازين شرعى عمل كرده باشد و عملش طبق حجت شرعى يا حجت عقلى باشد و در مقدمات هم تقصير نكرده باشد كه در اينجا ضامن نيست اما جايى كه بدون حجت و بدون فحص و تحقيق داده است ضامن است و تفصيلات ديگرى نيز مطرح شده است كه در زكات گذشت.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1. وسائل الشيعه، ج9، ص411 (12354- 1).
2. وسائل الشيعه، ج9، ص262 (11982- 2).