درس خارج فقه حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى ـ جلسه 474 ـ يكشنبه 1393/2/28
بسم الله الرحمن الرحيم
بحث در دور سوم از ادوار فقه بود چند امتياز يا مشخصه براى اين دوره ذكر شد و در ادامه به چند مورد ديگر نيز اشاره مى كنيم .
6 ـ امتياز ديگر خالص كردن متون فقهى از استدلالات غريب است كه شكل و يا قاعده متخذ از فقه عامه است و تكيه كردن بر روايات و قواعد مستنبط از كلام اهل بيت(عليهم السلام)مى باشد و همين تهذيب ، خلوص و اتقان سبب شد كه معمولاً كتب مرحوم محقق(رحمه الله) و علامه(رحمه الله)مدار شروح ، تعليق ، استدلال و بسط فقهى توسط فقهاى بعد قرار گيرد نه كتب شيخ طوسى(رحمه الله)كه قبل از اين عصر متن كتب استدلالى ديگران قرار مى گرفت و شرح و تعليق بر آن زده مى شد لهذا متن شروح فقهى و تعليقات فقها، شرائع و همچنين كتب علامه ـ ارشاد، تبصره و غيره ـ قرار مى گرفت چون استقلال و استحكام فقه شيعى در اين كتاب ها مشخص شده بوده و گفته مى شود كه قريب صد شرح بر كتاب شرايع موجود است .
7 ـ امتياز ديگر تدوين فقه القواعد يا قواعد فقهى است كه در اين دور علما توجه خود را معطوف به اين نكته كردند كه برخى از مسائل فقهى حالت قاعده كلى دارد كه بركات ، آثار و نفع علمى آنها عام است و در تفريعات و مسائل زيادى قابل استناد است ولذا كتبى در خصوص فقه القواعد و قواعد فقهى نوشتند و تفريعات آن قواعد را بيان كردند مثلاً مرحوم شهيد(رحمه الله) اول كتاب (القواعد و الفوائد) و ابن فهد حلى(رحمه الله) (نضد القوائد الفقهيه) و شهيد ثانى(رحمه الله) (فوائد القواعد) تدوين كردند كه در اين كتابها به تدريج قواعد فقهيه از مسائل فقهى تفريعى و جزئى جدا شده و به عنوان يك قاعده كلى و فقه القواعد مطرح شد كه امتياز بسيار خوبى است.
8 ـ امتياز يا مشخصه ديگر مهندسى مسائل فقهى و جهت دادن به هر باب و هر مسئله است و تفكيك جهات بحث در ابواب فقهى مخصوصا در باب معاملات ، عقود و ايقاعات مى باشد و همچنين در داخل بحث از عقود تقسيم بندى هايى جديدى براى عقود خاص ذكر شده است كه اين تقسيم بندى ها نوعى مهندسى فقهى است كه در اين دوره در مباحث و استدلالات و كتب فقهى ما روشن و شفاف شده است و علم فقه از حالت تتابع مسائل و ذكر احكام در آمده و به شكل يك علم فنى و صناعى و متقن تبديل شده است كه زير بنا و رو بنا داشته و اسكلت بندى فقهى و علمى دارد و نشان مى دهد كه در اين دوره توسط علما در فقه زحمات علمى فراوانى كشيده شده است و اين نكته بسيار مهمى است و از امتيازات اين دوره محسوب مى شود .
9 ـ امتياز ديگر اين است كه نسبت به فقه المقارن و آراء علماى مذاهب ديگر هم درا ين دوره توجه شده است ولى همان گونه كه عرض شد به عنوان يك رشته خاص فقهى از مباحث فقه اجتهادى شيعى جدا شده است و در رابطه با تطبيق و مقارنه ميان مذاهب و محاكمه ميان آنها تدوين گرديده است و به عنوان رشته خاصى از فقه تدوين گشته است و علاوه بر اين كه در اين دوره نسبت به فقه مقارن هم دو نوع توسعه داده شده يكى تدوين فقه المقارن با مذاهب فقهى ديگر است مثل تذكره و منتهى المطلب علامه كه بسيار سنگين و علمى است و يا معتبر مرحوم محقق(رحمه الله) كه اينها توسعه عظيمى در فقه المقارن ايجاد كرده است و توسعه ديگر در اين دوره كارى است كه مرحوم علامه(رحمه الله)انجام داده است با تدوين كتاب (مختلف الشيعه فى احكام الشريعه) كه نوعى فقه المقارن درون فقه شيعه است و اختلافات فقها و استدلالات مختلف فقهاى خود شيعه را مطرح كرده و بررسى نموده و محاكمه مى كند .
10 ـ امتياز ديگر : تدوين فقه الدوله و الحكومه طبق مذهب اهل بيت(عليهم السلام) است كه توجه به نظريه فقهى امامت و عدم مشروعيت حكومت بدون امام معصوم(عليه السلام) و يا نيابت از او ونظر به نيابت عامه فقها از امام معصوم(عليه السلام) و ولايت فقيه و آنچه مربوط به حاكميت مى شود ، مى باشد اين مسئله هم در اين دوره شروع شده است البته در مقنعه شيخ مفيد(رحمه الله)در دوره هاى قبل نوعى نگاه به احكام حكومتى وجود دارد ولى با تعبيرات مذاهب عامه مثل الحاكم و السلطان كه در اين دوره ديگر آن تعبيرات موجود نيست و توجه داده اند به اين مطلب كه اينها سلاطين جائر و نامشروع هستند و اين نوع احكام و مسائلى كه مربوط مى شود به كلان جامعه و ولايت، مشروعيت از طرف امام معصوم(عليه السلام) و يا نائب او مى خواهد كه در اين دوره به تدريج توسط فقها مشخص شده است كه در عصر غيبت بر عهده فقهاست زيرا كه طبق روايات به آنها تفويض شده ولذا در اين عصر مى بينيم كه تعبيرات عوض شده است و روح و محتواى نظريه ولايت فقيه در كلمات فقهاى اين دوره بيشتر مشهود است مخصوصا در تعبيرات و كتابهاى شهيد اول(رحمه الله)به خوبى ديده مى شود و از خود ايشان تقاضا و مطالبه شده بود كه در خراسان حكومت را بر طبق فقه شيعه اداره كنند و فقه حكومتى شيعه را پايه ريزى نمايند و به آن عمل كند كه ايشان در پاسخ حاكم خراسان لمعه را تاليف كرده و براى وى فرستاده است .
در اين دوره نه تنها تئورى و نظريه فقهى ولايت فقها و حاكم شرع بودن آنها و مباحث فقهى حكومت مشخص شده است كه به اين هم اكتفا نشده است شكل عملى و اجرائى آن هم به تدريج توسط فقها شكل گرفته است و در همين دوره رواج پيدا كرده است از شهيد اول(رحمه الله)معروف است كه ايشان وكلايى را به اطراف مى فرستاده و نصب مى كرده است و با بعضى از اهل بدع در ميان شيعيان جنگيده و فرماندهى جنگ را بر عهده گرفته است و دستورات حكومتى و جهادى صادر مى كرده است اين موارد از امور حكومتى است و معتقد بوده كه متولى آن بايد يك فقيه باشد و در حقيقت شهيد اول(رحمه الله) مبناى اين سيستم مرجعيت فقهاى شيعه را كه به حكومت اسلامى منتهى مى شود پايه ريزى كرده است و علت شهادت ايشان نيز همين مسأله بوده است كه سعايت او را نزد سلطان جائر مى كردند و ايشان سيستم مرجعيت فقهاى شيعه را بنيان گذارى كرده است و تعبيرات عجيبى در اين بحث دارند كه مناسب است آقايان مراجعه كنند و ببينند و اين روند سپرى مى شود تا زمان محقق كركى(رحمه الله)كه از اعلام متأخر اين دوره است و ايشان، هم بُعد فرهنگ و فقه حكومتى شيعى را توسعه دادند و هم آن را در حد اعلائى اجرا كرده و به اقتدار رساندن و آن را در عمل و پياده نمودند زيرا كه با روى كار آمدن سلسله صفويه در ايران و استقلال آن از حكومت عثمانيها توأم شد كه سبب شد محقق كركى با تمام وجود وارد گود شود و همه علما و فقهاى شيعه را در اين رابطه به كار بگيرد و حتى اجازه معروف را به شاه طهماسب بدهد تا مشروعيت حكومت شيعى ثابت گردد و در اين زمينه يك تحول عظيم را در فرهنگ اسلامى و تاريخ اسلام ايجاد كرده است و نه تنها حوزه هاى بزرگى را براى مذاهب تشيع احيا كرد و نه تنها فقه حكومتى را احياء نمود بلكه ملت بزرگ ايران در آن روز به تدريج شيعه شدند كه حادثه بزرگى در تاريخ اسلام است و حتى برخى از شيعه هاى آن زمان در ايران غير از شيعيان اثنى عشرى بودند ـ مثلاً زيدى و يا اسماعيلى بودند ـ كه با وسعت ديد اين فقيه بزرگوار و يارانش ملت بزرگى را شيعه اثنى عشرى نمودند.
مرحوم محقق كركى(رحمه الله)و فقهاى شاگردان و اتباعش نقش عظيمى را در تاريخ ايفا كردند و اين مبنا را ادامه دادند و خصلت هاى شخصى ، علمى ، عملى و سياسى ايشان خيلى بالاست حاصل اين كه از امتيازات اين دوره آن است كه فقه الحكومه را از فقه سلطان به نظريه فقهى نيابت از امام معصوم(عليه السلام)و ولايت فقيه فقها تبديل كردند هم از لحاظ تئورى و نظريه پخته شد و روح بحث ولايت فقيه مشخص شد و هم مرجعيت فقها در عمل ايجاد شد كه آثار بزرگى را در تاريخ اسلام ايجاد كرد و همين بحث منجر شد به بقاى مذهب اهل بيت(عليهم السلام) و احياى اجتماعى و كلان آن ، همچنان كه منشأ نهضت فرهنگى و تحول عظيم براى حوزه هاى شيعه گرديد كه در حوزه عظيم اصفهان و مشهد و قزوين شكل گرفت و نقش بزرگى در تدوين و تاليف و توسعه معارف اسلامى داشت كه عصر محمدون ثلاثه متأخر همين عصر است البته سلاطين صفوى چون كه عرق دينى و مذهبى داشتد در حد تدينشان مناصب قضائى و حكومتى را به علما واگذار مى كردند و علما را محترم مى شمردند و حكومت شيعى را در مقابل عثمانى ها تأسيس نمودند و در اين دوره كتابهاى زيادى تاليف شد و در اين عصر، مجلسيين(رحمه الله)و شيخ بهايى(رحمه الله) و مرحوم فيض(رحمه الله)و صاحب وسائل(رحمه الله) و صدها علماى بزرگ ديگر تربيت شده و بروز كردند كه تلاش هايى زيادى در تجميع روايات و دسته بندى آنها و تاليف كتاب فقهى و كلامى و فلسفى و غيره داشتند و يك نهضت علمى وسيعى در همه رشته هاى علوم دينى برپا شد كه با رجوع به تاريخ اين دوره عظمت اين دوره مشخص مى شود و آثار و بركاتى كه ايجاد كرده است نمايان مى گردد و همين امر هم سبب تحريك و حسادت بيشتر عثمانى ها و مزدورانشان شد و در همين دوران تكفير شيعه و تكفيرى ها ايجاد شدند و در هرجا و سرزمينى كه فقهاى شيعه و مردم شيعه در آنجا بودند و دست به احياى فقه شيعه مى زدند حكومت جائر عثمانى و مماليك و ايوبى ها حساس مى شدند و ظلم و ستم ها بر شيعه روا مى داشتند و آنها را شهيد مى كردند و يا شيعيان مجبور به فرار و هجرت مى شدند و در زمان حكومت صفوى چون حكومت شيعى بود با اين حكومت جنگ ها راه انداختند وليكن نتوانستند از وسعت و رشد آن جلوگيرى كنند ولذا دست به ظلم و تبعيد علما و فقهاى شيعه در مناطق تحت سيطره خود زدند خصوصا جبل عاملى ها و بحث تكفير در اين دوره عليه شيعه شروع شده است سلطان عثمانى از فقهايشان خواسته كه به كفر و رافضى بودن شيعه حكم بدهند اين رويكرد عين وضع امروز در جهان استكبار و وهابيت و القاعده است و اين غلط ها و فتنه گريها از همان زمان سابقه دارد و همه اين شيطنت ها در تاريخ نمونه دارد يكى از كارهاى جاهلان و دشمنان، تكفير است كه آن وقت هم بوده است و فتاوايى كه در اين زمينه صادر كردند حكومت هاى جائر عثمانى يا ايوبى و يا مماليك در مصر و در سوريه و بر طبق آن فتواها علما و شيعيان را كشتند و ظلمهاى عجيبى را انجام دادند وليكن فقهاى بزرگ شيعى با همه آن فتنه گرى ها و ظلم ها مقاومت كرده و مبارزه كردند و عظمت مذهب اهل بيت(عليهم السلام) و مكتب فقهى آنان را هم در تئورى و هم در عمل احياء كرده و تحول عظيمى را در تاريخ اسلام رقم زدند كه ما امروز بر سر مائده آنان قرار داريم و بايد قدر آن را بدانيم.
بنابراين از امتيازات مهم اين عصر توجه به فقه الدوله بوده است كه طبق اصول مذهب شيعه، هم تنقيح شد و هم اجرا و مذهب شيعى به عنوان يك تمدن اسلامى شيعى شكل گرفت و از حد يك فقه و مذهب محدود بيرون رفت و اين تحول بزرگ در عصر صفوى ايجاد شد و اين مهمترين مشخصه اين دوره سوم است .
البته اين دور با همه عظمتش يك آفتى نيز در بر داشت كه آن آفت منشا تحقق دور چهارم شد كه دور افراط و تفريط است كه بحث آينده است .