درس خارج فقه حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى ـ جلسه 78 / دوشنبه 23/1/89
بسم الله الرحمن الرحيم
(مسأله 1 ـ لوتولد حيوانٌ بين حيوانين يلاحظ فيه الاسم فى تحقق الزكاة و عدمها سواء كانازكويين أو غير زكويين أو مختلفين بل سواء كانا محللين أو محرمين أو مختلفين مع فرض تحقق الاسم حقيقةً لا ان يكون بمجرد الصورة و لايبعد ذلك فانّ الله قادر على كل شيىء) مرحوم سيد مى فرمايد اگر حيوانى متولد شود از دو حيوان مختلف از نظر جنس مانند قاطر كه از اسب و الاغ توليد مى شود اگر اين حيوان اسم يكى از دو حيوان بر آن صادق باشد حكم آن حيوان را دارد اگر زكوى باشد زكات دارد و اگر زكوى نباشد زكات ندارد مثلاً فرض كنيد حيوانى از آهو و گوسفند متولد شود اگر، آهو باشد در آهو زكات نيست و اگر گوسفند باشد زكات دارد البته به شرط صدق صورت نوعيه بر آن نه مجرد شباهت صورى همچنين است موضوع حليت و حرمت لحم و يانجاست و طهارت حيوان متولد مثلاً از حيوانى كه نجس العين است مثل سگ و خنزير اگر حيوان سومى متولد شود در اينجا هم ميزان صدق حقيقت نوعيه كه اگر سگ يا خوك بر آن صادق است حكم آن را دارد و الاّ ندارد در اينجا دو مطلب از دو نفر از فقهاى ما مطرح شده است يكى را صاحب مسالك يعنى شهيد ثانى فرموده است و ديگرى را شيخ طوسى مرحوم شهيد فرموده است حيوانى كه متولد از دو حيوان محرم الاكل است اگر چه اسم آن دو حيوان را نداشته باشد باز هم حرمت اكل دارد تعبيرشان اين است (المتولد من حيوانين محرمين محرم الاكل و ان خالفهما فى الاسم) و گفته شده كه ايشان قائل به تبعيت در حرمت شده اند اگر چه اسم هيچكدام از ابوين حرام گوشت بر آن حيوان صادق نباشد ولذا اشكال شده است كه اين تبعيت دليل ندارد و ميزان صدق عناوين محرمه و يا نجسه بر حيوان است اين اشكال به اين مقدار صحيح است كه اگر بر آن حيوان متولد عنوان حيوانى كه طاهر و حلال گوشت است صادق باشد مثلاً گفته شود گوسفند و يا آهو و امثال آن باشد صحيح است. زيرا اطلاق ادله طهارت و حليت لحم گوسفند و آهو شامل شامل آن مى شود و اين تبعيتى كه ايشان در اينجا فرض كرده اند بى مورد است اما اگر جائى اين حيوان مصداق آن حيوان محلل الاكل قرار نگيرد بلكه حيوان جديدى است كه اسم ابوين محرم هم بر آن صادق نيست يعنى گفته نمى شود اين شير يا پلنگ است يا خوك و سگ است ولى در عين حال گوسفند يا آهو هم نيست بلكه يك حقيقت سومى كه متولد از خوك و سگ و يا شير و پلنگ حساب شود ـ كه شايد مرحوم صاحب مسالك ناظر به اين فرض است ـ ممكن است گفته شود تبعيت در احكام مربوط به بدن و جنبه حيوانى و مادّى در آنجا تمام است يعنى اين حيوان هم حرام گوشت است و يا نجس است. نه از باب قاعده تبعيت، بلكه از باب فحواى ادله حرمت گوشت و يا بدن آن دو حيوان عرفاً كه بعيد نيست اين توسعه و يا تبعيت از آن دليل بحسب مناسبات حكم و موضوع استفاده شود. مرحوم شيخ هم در مبسوط عبارتى دارد و مى فرمايد (والمتولد بين الضبى و الغنم ان كانت الامهات ضباء فلا خلاف فى عدم الزكاة و ان كانت الامهات غنماً فا لاولى الوجوب لتناول اسم الغنم له و ان قلنا لايجب لعدم الدليل و الاصل برائه الذمه كان قوياً والاحوط الاول) ايشان در بحث زكات تفصيل داده است در مورد حيوان متولد از دو حيوانى كه يكى زكوى است مثل گوسفند و ديگرى زكوى نيست مثل آهو و فرموده است اگر مادر حيوان زكوى باشد مانند گوسفند زكات دارد و اگر مادر حيوان زكوى نباشد حيوان متولد هم زكات ندارد و ابتدا مى گويد چون نام مادر بر آن صادق است و ملحق به مادر است و سپس مى گويد احتمال عدم زكات و جريان اصل برائت نيز مى رود. اگر چه احتياط در زكات دادن است وجه اين احتياط ظاهراً قاعده الحاق حيوانات به مادر است كه يك مطلب عرفى است وليكن محدوده آن منحصر به مواردى است كه اسم صادق باشد اما اگر حيوان متولد مثلاً شبيه آهو باشد نه گوسفند اگر چه مادرش گوسفند باشد قطعاً الحاق تمام نيست و زكات ندارد پس ميزان همان صدق اسم است كه مرحوم سيد فرموده است. (فصل فى زكاة الانعام الثلاثه و يشترط فى وجوب الزكاة فيها مضافاً الى مامرّ من الشرائط العامه امور) مرحوم سيد مى فرمايند غير از شرايط عامى كه براى كل اموال زكوى ثابت است و قبلاً بحث شد شرايط خاصى در هر يك از اجناس زكوى وجود دارد كه در هريك از آن ها بحث مى شود و در انعام ثلاثه چند شرط است كه اولين آنها نصاب است. (الاول النصاب و هو فى الابل اثناعشر نصاباً الاول: الخمس و فيها شاة الثانى: العشر و فيها شاتان الثالث: خمسه عشر و فيها ثلاث شياة الرابع: العشرون و فيها اربعة شياة الخامس : خمس و عشرون و فيها خمس شياة) اين پنج نصاب كه پنج پنج بالا مى رود در هر پنج تا يك گوسفند زكات دارد يعنى هم كميت نصاب يك اندازه است و هم مقدار زكاتى كه معين مى شود از براى هر پنج شتر يك گوسفند است (السادس: ست و عشرون و فيها بنت مخاض و هى الداخلة فى السنة الثانيه) يعنى اگر يك شتر اضافه شود بر نصاب پنجم نصاب ششم خواهد شد كه زكاتش بايستى يك شتر داخل شده در سال دوم است يعنى شتر يكساله كه از آن تعبير مى شود به بنت مخاض كه اهل سنت در نصاب پنجم با ما فرق دارند يعنى مشهور اهل سنت نصاب پنجم را ندارند بلكه تا بيست و چهار شتر قائل به يك گوسفند در هر پنج شتر مى باشد و سپس از بيست و پنج شتر مى گويند بنت مخاض لازم است تا سى و پنج شتر در صورتى كه ما از بيست و شش شتر تا سى وپنج شتر قائل به نصاب ششم و بنت مخاض هستيم (السابع: سته و ثلاثون و فيها بنت لبون و هى الداخله فى السنة الثالثه) بچه شتر ماده اى كه دوسالش تمام است و وارد سال سوم شده است كه به آن بنت لبون يعنى دختر شتر شيرده مى گويند و بنت مخاض هم يعنى بچه شترى كه مادرش حامله شده و داخل در مخاض كه زايمان است شده است معمولاً بعد از يكسال شتر مادر حامله مى شود پس شتر يكسال تمام و وارد شده در سال دوم مادرش حامله است و شتر دو سال تمام و وارد شده در سال سوم مادرش معمولاً زائيده است و در اين دو نصاب ششم و هفتم ده تا ده تا حساب شده است نه پنج تا پنج تا و آن شتر لبن دارد و لبون است (الثامن سته واربعون و فيها حقه و هى الداخله فى السنة الرابعه) بچه شترى كه سه سال تمام دارد و داخل در سال چهارم شده است و در روايت آمده وجه تسميه به آن حقّه آن است كه ديگر بچه شتر استحقاق و قابليت ركوب پيدا مى كند (التاسع: احدى و ستون و فيها جذعه و هى التى دخلت فى السنة الخامسه. العاشر: ست و سبعون و فيها بنتا لبون) دو شتر داخل شده در سال سوم كه به آن جازعه مى گويند يعنى ستونهاى بچه شتر قوى و محكم شده است (الحادى عشر احدى و تسعون و فيها حقّتان) دو شترى كه داخل در سال چهارم شده است (الثانى عشر ماة واحدى و عشرون و فيها فى كل خمسين حقه و فى كل اربعين بنت لبون) از 120 به بالا نصاب كلى شده است يعنى قرار داده يا 50 تا 50 تا حساب شود و در هر 50 تا يك حقه پرداخت شود يا 40 تا 40 تا حساب شود و در هر 40 تائى بنت لبون پرداخت شود. اين دوازده نصابى است كه در شتر آمده است اصل اين نصاب مسلم بين همه فرق و مذاهب اسلامى است و مانند اعداد فرائض در نماز است ولى در برخى از تفاصيل اختلاف است ميان فقهاى ما كه بايد يكى يكى بحث شود.