درس خارج اصول حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى
جلسه 12 / سه شنبه / 28 / 7 / 1388
اشكالات مسلك تعهد:
( بخش دوّم ): از اشكال مجموعه اى از مبعدات است كه در مجموع موجب قطع مى شود كه اين چنين تفسيرى را نمى توان براى حقيقت وضع پذيرفت.
مبعّد اوّل:
يكى از آن مبعدات اين است كه اگر واقعاً دلالت وضعى يا لغت، مبتنى بر تعهد باشد بنابراين تا اين تعهدات عرفى شكل نگيرد و همه به آن ملتزم نشوند دلالت لغوى حاصل نمى شود و لغت در زندگى انسان شكل نمى گيرد با اين كه روشن است كه التزامات و تعهدات عقلائى، معانى پيچيده و دقيقى است كه در مرحله رشد و بلوغ حيات عقلى انسان شكل مى گيرد در صورتى كه پديده لغت بسيار ساده و از ابتداى حيات ادراكى انسان و در دوران طفوليت او شكل مى گيرد كه هنوز معناى تعهد را نمى داند و اين بهترين دليل وجدانى بر بطلان اين مسلك است و هم چنين جوامع ابتدائى بشرى كه هنوز اين تعهدات
ــ[85]ــ
عقلائى را نمى شناخته اند لغت را داشته اند.
مبعّد دوّم:
اينكه اگر مبناى دلالت وضعى تعهدات عقلائى باشد لازمه اش همانگونه كه گذشت آن است كه هر مستعملى واضع باشد و متعهد و ملتزم به آن قضيه تعهديه شرطيه شود كه اگر اين چنين بود، ما بايستى احساس وجدانى به آن داشته باشيم و آن را مبناى كشف مقصود استعمالى متكلم قرار دهيم كه اگر در جائى تخلف كرد خلاف تعهد كرده است و خود نيز اگر لفظى را بدون قرينه در معناى مجازى به كار برديم خلاف تعهدى كه به ديگران داده ايم عمل كرديم در صورتى كه چنين احساسى را نداريم زيرا مخالفت با تعهد يك نوع بار منفى و نقض عهد را در بر دارد همانگونه كه در عهد و معاملات احساس مى شود و ما به هيچ وجه آن را در مورد استعمالات مجازى و غير حقيقى احساس نمى كنيم و هيچ گونه نكوهشى در اين موارد نيست بلكه بعضاً استعمالات مجازى بليغ و احسن است.
مبعّد سوّم:
اين مبعّد مشترك بين دو مسلك اعتبار و تعهد است اينكه بدون شك يكى از اقسام وضع لغات وضع تعيّنى ناشى از كثرت استعمالات است بلكه شايد اكثر معانى اينچنين باشد در صورتى كه كثرت استعمال لفظى، در غير معناى حقيقى نه مستلزم اعتبار و جعل است و نه تعهد، زيرا ابتدا با قرينه بوده است و به تدريج در اثر شيوع استعمال و مشهور شدن آن معنا، لفظ بدون قرينه نيز موجب انسباق آن معنا مى شود كه اين نيز دليل و شاهد وجدانى بر عدم نياز به اعتبار و تعهد است.