اصول جلسه (136)

درس خارج اصول حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى


جلسه 136 / يكشنبه / 12 / 10 / 1389


 بحث در دلالت صيغه امر بر طلب و وجوب بود. دلالت صيغه امر بر طلب گذشت و دلالتش بر وجوب هم قبلاً در ضمن دلالت بحث از ماده امر يعنى كلمه (امر) بيان شد فلذا اين بحث در اينجا تكرارى است و ديگر وارد آن نمى شويم.


آنجا هم گفته شد سه مسلك در باب دلالت  صيغه امر بر وجوب است و اصل دلالت امر مادةً و هيئةً بر وجوب مسلم است و بحث در كيفيت و مبناى دلالت است كه گفتيم در ماده امر اين دلالت بايستى وضعى باشد ولى در فعل امر و صيغه امر آن سه مسلك ـ مسلك دلالت وضعى و مسلك اطلاق و مقدمات حكمت و مسلك حكم عقلى به وجوب ـ جارى است كه اينها مفصلاً و مشروحاً گذشت و ثمرات هر يك از اين سه مسلك نيز بيان گرديد.


بحث ديگر در دلالت جمله خبرى در مقام انشاء امر يا نهى است مانند (يعيد) و يا (أعاد) كه در مقام طلب اعاده بكار مى رود و مقصود از آن (اعد صلاتك) است و در اينجا بحث مى شود كه اين جمله خبرى كه در مقام انشاء امر به كار گرفته شده است:


اولا: در چه معنايى به كار رفته است آيا در معانى انشائى به كار گرفته شده  و يا در معناى خبرى خودش بكار رفته و بالملازمه از آن طلب را مى فهميم ؟


ثانياً: اينكه آيا دلالت بر وجوب هم دارد يا تنها دلالت بر طلب و مطلوبيت اعم از وجوب و استحباب دارد ؟ نسبت به بحث اول در جمله خبرى در مقام انشاء طلب مانند (يعيد) و (لا تعيد) و (لا يعاد) ـ اما مثل (بعت) كه خبرى در مقام انشاء امور اعتبارى است خارج از اين بحث مى باشد زيرا همان گونه كه گفتيم در آنها مدلول استعمالى قطعاً اخبارى است ـ در ميان اصوليون دو قول است:


 قول اوّل: قول مشهور:


 يك قول، قول مشهور از جمله صاحب كفايه است كه گفته اند در اين موارد جمله هاى خبرى در همان معانى خبرى به كار گرفته شده است يعنى معناى مستعمل فيه در اين موارد، نسبت خبريه و اسناديه است و اين طور نيست كه جمله اخبارى در مفهوم انشائى بكار گرفته شده باشد، ولى در عين حال طلب نيز استفاده مى شود كه مدلول جدى و تصديقى است.


 قول دوم: مسلك مرحوم آقاى خويى (رحمه الله):


 قول دوم مسلك مرحوم آقاى خويى (رحمه الله) است كه برخلاف مشهور مى گويند كه معناى مستعمل فيه جمله نيز عوض شده است و جمله (تعيد الصلاة) در معناى (أعد الصلاة) به كار گرفته شده است يعنى فعل ماضى يا مضارع را به معناى فعل امر حاضر يا غائب استعمال كرده و در نتيجه يك نوع مجاز است.


 بررسى مسلك اوّل:


 اما مسلك اول كه مسلك مشهور اصوليون است و صاحب كفايه هم بر آن اصرار دارد و درست هم همين مسلك است كه معناى خبرى را در مقام انشاء حفظ مى كند.


براى توضيح آن، بيان هاى مختلفى ارائه شده و در حقيقت وجوه مختلفى در آن متصور است كه برخى از آنها حتى بنابر مسلك تعهد كه دلالت وضعى را تصديقى مى گيرد قابل قبول است اگر چه مرحوم آقاى خويى (رحمه الله) آن را نپذيرفته است و شايد تصور شده كه قبول مسلك تعهد مستلزم نفى مسلك مشهور است در صورتى كه خواهيم ديد چنين نيست و برخى از وجوه و احتمالات بنابر مسلك مشهور حتى بنابر مسلك تعهد قابل قبول مى باشد مانند وجه اول كه آن را توضيح خواهيم داد.


 چهار وجه براى تفسير مشهور:


 براى تفسير مشهور كه گفته اند جمله هاى خبرى در مقام انشاء در همان معناى خبرى خودش استعمال شده است ذيلاً چهار وجه ذكر مى كنيم و سپس ترجيح ميان آنها را اثباتاً متعرض مى شويم:


وجه اوّل: اين وجه با مسلك تعهد هم سازگار است ـ گفته اند كه جمله هاى خبرى مانند (يعيد) و (لا يعيد) جمله هاى موجبه يا سالبه، نافيه يا مثبته حتى در مقام انشاء خبرى هستند به اين معنا كه هم معناى مستعمل فيه و هم مراد و مدلول تصديقى از آن اخبار است زيرا وقتى مى گويد (أعاد يا يعيد صلاته) حقيقتاً از اعاده اخبار مى دهد ; وليكن نه به طور مطلق بلكه مشروط به محيط شرع و يا به تعبير ديگر به نحو قضيه شرطيه كه اگر مكلف متشرع باشد اعاده مى كند و بدين ترتيب استعمالاً وجدّاً قضيه خبرى محض است و تنها اطلاق آن تقييد مى خورد و لازمه اش ثبوت وجوب يا شرطيت و جزئيت در شرع است كه در حقيقت منشأ تحقق و صدق قضيه خبريه شرطيه است.


لهذا گفتيم كه اين وجه حتى بنابر مسلك تعهد قابل قبول است زيرا مدلول جدّى نيز اخبار و قصد حكايت است و تغييرى نكرده و تنها تقييد خورده است و مقام انشاء و مشرّع بودن امام (عليه السلام) مى تواند قرينه بر اين تقييد هم باشد، چون كه متكلم امام (عليه السلام) و شارع كه در مقام تشريع است مى باشد پس نظرش به محيط شرع يا به متشرعين است و از آنها اخبار مى دهد.


وجه دوم: در اين وجه گفته اند كه از باب كنايه است يعنى اخبار از مدلول مطابقى مقصود نيست بلكه مدلول التزامى مقصود جدّى است اگر چه لفظ در مدلول مطابقى خود استعمال شده است مانند (زيد كثير الرماد) كه مقصود، اخبار از جود و كرم است و اصلا رمادى در كار نيست كه بخواهد از آن اخبار بدهد در اينجا نيز مى گويند يعيد كه به معناى اعاده كردن است ولى مقصود اصلى ايجاب و امر به اعاده است پس مدلول جدّى اخبار مقيّد و مشروط نيست بلكه همان مدلول التزامى و منشأ اعاده است كه طلب و وجوب اعاده مى باشد و نكته كنايه نيز تلازم است كه در باب كنايات ذكر مى شود.


وجه سوم: مدلول جمله خبرى تصوراً دو مدلول است. يكى مدلول مطابقى تصورى كه اخبارى است و ديگرى مدلول التزامى تصورى كه انشائى است و مدلول دوم از باب تداعى معانى به سبب مدلول اول اخبارى به ذهن خطور مى كند و مدلول تصديقى به ازاى مدلول تصورى التزامى مى باشد كه انشائى است و كأنّه گفته است (أعد) ولكن آن را با دلالت التزامى گفته است و فرق اين وجه با وجه قبلى اين است كه در آن وجه انشاء مدلول التزامى جدى بود نه استعمالى و تصورى بر خلاف اين وجه كه تلازم بيشتر است و در مدلول تصورى و استعمالى نيز لحاظ شده است.


وجه چهارم: وجهى كه مرحوم شهيد صدر (رحمه الله) آن را بيان كرده است هر چند خود ايشان وجه اول را استظهار كرده است اين است كه گفته شود اصلا نياز به دلالت التزامى كنايى يا تصورى نداريم بلكه مى توانيم بگوييم كه صدور اعاده و يا اسناد اعاده به مكلف بنفسه متعلق طلب و اراده قرار مى گيرد يعنى مفاد و مدلول جمله اخبارى مى تواند متعلق اراده و طلب قرار بگيرد و همچنان كه متكلم مى تواند جمله خبرى را در ذهن مخاطب اخطار كند و قصد جدى اش اين باشد كه اخبار از آن بدهد، مى تواند يك جمله خبرى را بياورد و مقصود جدى اش خواستن و اراده آن باشد.


اگر بخواهيم مى توانيم آن را به انشاء در عقود و ايقاعات تشبيه كنيم كه جمله خبرى است ولى مقصود از آن ايجاد مصداق آن در خارج است در اينجا نيز مقصود انشاء طلب صدور آن نسبت خبرى در خارج است.


بنابراين اشكالى ندارد كه بگوييم جمله هاى خبرى كه در مقام طلب و امر و نهى بكار گرفته مى شود معانى مستعمل فيه آنها خبرى هستند ولى معناى تصديقى آنها اخبار نيست بلكه انشاء است.


معناى معقول اين وجه آن است كه با استعمال جمله خبرى در همان اخبار، متكلم مى خواهد حالت انشائى و احساس به هُل داده شدن به طرف اعاده در ذهن مخاطب حاصل شود همان گونه كه با فعل امر و جمله هاى انشائى محض ايجاد مى شود، ولكن نه با مدلول مطابقى و استعمالى لفظ بلكه در طول استعمال لفظ در همان معناى خبرى، همچنان كه مقصود جدّى هم اراده و يا اعتبار وجوب است بنابراين مقصود اين نيست كه جمله خبرى در ايجاد مدلول خبرى آن استعمال شده باشد كه معقول نيست زيرا معناى خبرى تكوينى است و اعتبارى نيست تا قصد ايجاد آن با لفظ  مانند (بعت) انشائى معقول باشد، بلكه منظور همان است كه در اين موارد، جمله هاى انشائى محض در ذهن و ادراك مخاطب ايجاد مى شود و ايجاد آن فعل و انفعال ذهنى و شعورى به وسيله استعمال جمله خبرى چون در مقام انشاء و تشريع است هر چند در طول استعمال جمله در همان معناى خبرى معقول است و اين وجه نيز قابل قبول است حتى شايد مطابق وجدان و ذوق لغوى هم باشد.


طبق اين وجه ديگر نه تقييد در مدلول جمله خبرى لازم داريم و نه استفاده از مدلول التزامى و امثال آن كه در وجوه قبلى آمده است.


 دفاع از وجه اوّل:


     شهيد صدر (رحمه الله) و برخى ديگر گفته اند كه وجه اول اظهر است چون مؤنه آن كمتر بوده و در حد تقييد است و تقييد هم كمترين مؤنه را دارد زيرا اطلاق از سكوت فهميده مى شود و با وجود مقام انشاء اين دلالت سكوتى بهم مى خورد و ديگر مقصود نيست بلكه مقصود حكايت و اخبار از خصوص محيط شرع است.


 نقد نظر شهيد صدر (رحمه الله):


 ولى ظاهراً اين مطلب روشن نبوده و ما حس مى كنيم كه همين مقدار از تقييد هم خيلى مؤنه دارد و اين كه جمله يعيد يا أعاد اخبار از اين باشد كه اگر متشرع باشى اعاده مى كنى و ارجاع جمله حمليه به شرطيت و امثال آن بسيار خلاف ظاهر و پُر مؤنه است.


همچنين وجوه دوم و سوم نيز خلاف ظاهر است زيرا دلالت التزامى مذكور در ذهن لغوى و عرفى خيلى روشن نيست و همچنين اين كه مدلول جدّى به ازاى مدلول التزامى جمله باشد و نه مدلول مطابقى كه هر دو مؤنه زائدى دارد. بنابراين اظهر همان احتمال و وجه چهارم است كه ذكر شد و بدين ترتيب همان معناى انشائى (اعد) را از جمله خبرى (يعيد) استفاده مى كنيم ولكن در طول استعمال جمله خبرى در معناى خبرى خودش ولذا هيچ گونه مجازيّت و مخالفتى در استعمال واقع نمى شود.