درس خارج فقه حضرت آيت الله هاشمى شاهرودى ـ جلسه 476 ـ سه شنبه 1393/2/30
بسم الله الرحمن الرحيم
در رابطه با ادوار فقه شيعه مطالبى را عرض كرديم و چهار دور بيان شد و دور چهارم كه دور افراط و تفريط جريان فقهى بود، گذشت .
5 ـ دور 5 و6 كه برخى از بزرگان آن را يك دور محسوب كردند دور تصحيح و اعتدال و دور كمال و تحول بزرگ است.
دور پنجم دور اصلاح دور چهارم و احياء مجدد مباحث فقهى و اصول فقه است يعنى دورى است كه مقابله با افراطى گرى در آن صورت گرفت و علمايى بودند كه متوجه شدند هم تفكرات تفريطى مكتب عقلى محقق اردبيلى(رحمه الله)نادرست است و هم تفكرات افراطى و سطحى محمد امين استرابادى(رحمه الله) و مغالطه هاى لفظى و تهاجم ايشان به علما ناروا است و در صدد تنقيح مباحث اصولى و دفع شبهات ايشان بر آمدند و جايگاه علم اصول ، استدلال و استنباط را بر اساس فقه شيعه ، روشن كردند و هم فرق آن را با مذاهب عامه توضيح دارند و اثبات كرده اند و هم تشكيكات امثال صاحب معالم(رحمه الله) و صاحب مدارك(رحمه الله) را در اسناد روايات دفع كردند و چگونگى اثبات وثاقت و حجيت راويان در اسانيد احاديث اهل بيت(عليهم السلام) را اثبات كردند البته مى توان در مقابله با تفكر اخبارى گرى كسانى را نام برد كه قبل از وحيد بهبهانى(رحمه الله)به اين موضوع توجه پيدا كرده و در صدد ردّ آن بودند مانند مرحوم سيد حسين جمال الدين خوانسارىكبير(رحمه الله)و شيخ محمدحسن شربيانى(رحمه الله)و شاگردش صدر الدين رضوى قمى(رحمه الله) كه كتابهايى ارزنده و با دقت در اصول نوشتند و خيلى از حرفهاى اخبارى ها را نقد كردند ليكن شخصيت شاخص اين دوره مرحوم علامه وحيد بهبهانى شيخ محمد باقر(رحمه الله)است كه در برچيدن بساط اخبارى گرى نقش فوق العاده اى داشتند و در احيا مكتب مجتهدين و تأسيس مجدد و وسيع علم اصول فقه و تعليم فقيهانى بزرگ نقش عظيمى را ايفا نمودند و اكثر علماى بزرگ اين دوره از شاگردان ايشان هستند و ايشان اصالتاً اصفهانى بودند كه 20 سال در بهبهان براى مقابله با تفكرات اخبارى هايى كه در بهبهان و اطراف آن بودند اقامت مى كند و اين مرد بزرگوار كه موسس اين دور قلمداد مى شوند هم با افراط گرى عقلى و تشددها ونقدهاى مكتب عقلى محقق اردبيلى(رحمه الله) مقابله كرد و در مقابل نوشته هاى محقق اردبيلى(رحمه الله) و شاگردان ايشان صاحب مدارك(رحمه الله) و صاحب معالم(رحمه الله) و تشدد آنها در اخذ به اسانيد اخبار و رفتن به سمت انسداد باب علم و علمى و حجيت مطلق ظن ايستاد و اشكالات آنها را دفع و حل كرد و اسناد روايات را تصحيح نمود و در اين رابطه تعليقه خوبى بر كتاب رجالى تنقيح المقال محقق استرابادى دارد كه كتاب خوبى در رجال است و همچنين تعليقه بسيار محققانه و عالمانه اى بر مجمع الفوائد و البرهان مرحوم اردبيلى(رحمه الله)دارد و اشكالات ايشان را دفع مى كند و هم كار اصلى وى مقابله با تفكر افراطى اخبارى گرى است كه هر دو جريان تفريطى و افراطى را تصحيح كرد كه در نهايت به بحث اخبارى گرى هم خاتمه داد و صحت طريقه مجتهدين براى فقهاى بزرگوار بعد از ايشان روشن شد و همچنين مشخص شد كه مقصود از اجماع و اجتهاد و يا دليل عقلى در اصول فقه چيست و مباحث اصولى را منقح كرد و تقسيم بندى بسيار زيبايى در ادله فقه طرح نمود كه همان تقسيم به (ادله اجتهادى) و (ادله فقاهتى) است ولذا ايشان معروف شد به استاد الكل فى الكل و يا استاد اعظم به جهت شاگردانى كه تربيت كرده بود كه بزرگترين فقها اين عصر بلكه عصرها هستند مثل مرحوم سيد مهدى بحر العلوم(رحمه الله) و شيخ جعفر كاشف الغطا(رحمه الله) ، و سيد محمد طباطبايى(رحمه الله) و سيد على(رحمه الله)صاحب رياض و ملامهدى(رحمه الله)و ملا احمد نراقى(رحمه الله) و ميرزاى قمى(رحمه الله) و صدها فقيه بزرگوار ديگر كه هم در علم و هم در عمل شاخص هستند و از استوانه هاى مكتب تشيّع بودند كه تمام شاگردان به شاگردى ايشان افتخار مى كردند و با عظمت از ايشان تعريف و ياد مى كنند و مرحوم وحيد(رحمه الله)علاوه بر تدريس و تربيت اين بزرگان به تدوين رساله هاى زيادى نيز اقدام كرده اند و يكى از شاگردان ايشان ـ مرحوم حائرى(رحمه الله) ـ مى گويند كه ايشان حدود 60 كتاب يا رساله نوشته است و به جهت وجود علماى اخبارى در زمان ايشان، اقدام به بحث و گفتمان و مقابله با آنها مى نمودند كه نقش مهمى در تصحيح حركت اخبارى گرى داشت معاصر ايشان مرحوم صاحب حدائق(رحمه الله)بوده است كه به مرحوم وحيد(رحمه الله) خيلى احترام مى گذاشت و از معتدلين اين جريان به شمار مى رفت و هر دو در كربلاى معلا معاصر و مشغول به تدريس بودند و اين نكته كه در كنار هم بودند، در حل شبهات و اشكالات خيلى نقش داشته است و عمده امتيازات اين دوره عبارت است از:
1 - دفع شبهات دو جريان تفريطى و افراطى كه عرض شد.
2- توضيح و تنقيح ادله استنباط فقهى كه مربوط به شيعه است ـ نه قياس ، استحسان و تفسير به راى ـ و اين كه اجماع هم كاشف از سنت است و عمده ادله در فقه شيعه همان كتاب و سنت است كه روايات معصومين(عليهم السلام) است .
3 ـ منقح كردن علم اصول و قواعدش و لزوم و پيش نياز بودن علم اصول كه عرض شد استدلالات فقهى متوقف بر مشخص كردن ادله عام فقه است كه مباحث اصولى متكفل آن مى باشد و عمده آنها مستفاد از آيات و روايات است كه بايد دليليت آنها مشخص شود و منقح گردد.
4- تقسيم ادله فقه به ادله اجتهادى و فقاهتى يعنى امارات و اصول عمليه كه قبلاً شرح آن گذشت و عمدتاً اين تقسيم بندى و اين دو اصطلاح مربوط به ايشان است.
5 ـ مهندسى و تنقيح مباحث فقهى مخصوصا در باب معاملات و تقييد قواعد كلى در فقه و مهم ترين و فنى ترى كتاب هاى اصولى و فقهى استدلالى و اجتهادى در همين دوره تدوين شده است امثال رياض، مفتاح الكرامه و كشف الغطا، فصول، قوانين، حاشيه بر معالم كه تحول عظيمى را در هر دو علم نشان مى دهد .
6 ـ دفاع از فتاواى مشهور قدما كه مورد نقد دو حركت افراط و تفريطى قرار گرفته بود و توضيح استدلال فقهى صحيح بر آنها ولذا است كه مى بينيم در نوشته هاى اين بزرگان براى فتاواى قدما خيلى ارج قائلند و سعى بر تصحيح و توجيه آنها مى شود .
6 ـ دوره ششم نامش دوره كمال و تحول بزرگ فقهى و اصولى است كه در حقيقت امتداد همين دور قبلى است ولى به
جهت رسيدن به قله هاى بالاتر مى شود آن را يك دوره برترى محسوب كرد كه اين دور از زمان مرحوم شيخ انصارى(رحمه الله) و توسط ايشان شروع مى شود مرحوم شيخ انصارى(رحمه الله) از شاگردان شاگردان مرحوم بهبهانى(رحمه الله)است كه تحولى شگرف در فقه و اصول ايجاد كرد; هم در اصول و هم و در فقه و مخصوصاً در فقه معاملات و مكاسب احساس مى شود كه كار مرحوم شيخ(رحمه الله) تحول كيفى و گام بلندى بوده است كه فرق مى كند با كتابهاى قبل ايشان هم در اصول و هم در فقه مخصوصا در مكاسب كه اين كتاب بسيار ارزنده است و محور مباحث فقهاى پس از ايشان شد و تقريرات زيادى از ايشان در ابواب ديگر هم چاپ شده است مثلاً در قضا ، طهارت ، خمس و ابواب فقهى ديگر و ايشان با دقت نظر و اشراف و نبوغى كه داشتند تحول بزرگ را ايجاد كردند كه آن را دور كمال و تحول بزرگ مى ناميم و رشد صناعى و استدلالى علم فقه و اصول فقه كه امروز در دست ما است توسط ايشان و شاگردان بزرگى را كه تربيت كرده بودند صورت گرفته است مثل ميرزاى بزرگ سيد محمد حسن شيرازى(رحمه الله) و شيخ حبيب الله رشتى(رحمه الله) و مرحوم آخوند خراسانى(رحمه الله)و آشتيانى(رحمه الله) و كنى(رحمه الله)و صدها فقيه ديگر كه در فقه و در اصول كارهاى بزرگى را انجام داده اند و شاگردان اين شاگردان، مثل مرحوم ميرزاى نائينى(رحمه الله) و شيخ ضياء الدين عراقى(رحمه الله) و ميرزا محمد تقى شيرازى(رحمه الله) و سيد محمد اصفهانى فشاركى(رحمه الله)و شيخ عبدالكريم حائرى(رحمه الله) و شيخ محمد حسين اصفهانى(رحمه الله)افكار شيخ انصارى(رحمه الله) را تنقيح كرده و در دسترس ما و اساتيد ما قرار داده اند .
مشخصات اين دوره را نيز مى توان در چند بخش خلاصه كرد .
1 ـ تفسيم بندى فنى مباحث اصول كه به گونه اى تفصيلى تر شكل گرفت، مباحث الفاظ و استلزامات عقلى و مباحث حجج و امارات و اصول علميه و تعادل و تراجيح و تعارض ادله و در هر بخشى مباحث مقدماتى آن جدا شد و معناى حجت شرعى و فرق بين اصول شرعى و عقلى و فرق بين امارات و اصول عملى و حكم ظاهرى و حكم واقعى و مسائل اصولى مهم ديگر نكات علمى متقنى است كه در تك تك اين اقسام بيان شد و تحولى با سابقه در اصول شيعه پيدا شد و با علم اصول كه در زمان هاى قبل بود و مجمل بود تفاوت عظيمى پيدا كرد و اصطلاحات و قواعد جديد و روشهاى صناعى و علمى ديگرى را در بر گرفت و مباحث علم اصول به دو بخش اصلى تقسيم شد.
1 ـ مباحث الفاظ كه مشتمل بر دو نحو دلالت است .
1) دلالات لفظى خطابات مثل مباحث اوامر و نواهى و عام و خاص و مفاهيم .
2) دلالات التزامى عقلى خطابات يا استلزامات عقلى.
2 ـ مباحث أمارات و اصول كه مشتمل است بر :
1) مباحث حجج و امارات يا ادله اجتهادى 2) مباحث اصول عمليه 3) مباحث تعارض ادله ـ تعادل و ترجيح ـ كه هريك از اين مباحث از اين انواع و اقسام گوناگونى است و در مقدمه هر نوع از اين ادله بحث هاى تمهيدى و مقدماتى و تحليلى نيز به گونه اى فنى و علمى تنقيح گشته و توضيح داده شده است كه بسيار گرانسنگ و ارزشمند است.
2 ـ در علم فقه هم توسط مرحوم شيخ(رحمه الله) گامى بزرگ مخصوصاً در فقه معاملات برداشته شد كه هم تتبع كامل در كلمات فقها دارد و هم تحقيق و امتيازات صناعى و استدلالى جديدى را در بر دارد و هم بعضاً ناظر به نظريه پردازى و اعطاى قواعد كلى در حقوق و معاملات است مثل نظريه خيار و اقسام آن و نظريه شروط كه بسيار مهم است و يا شرايط عقد و شرايط متعاقدين و عوضين كه نگاه هاى نظريه پردازى كلان به فقه است اين نگاه قبل از مرحوم شيخ(رحمه الله) به اين روشنى نبوده است و اگر هم بوده محدود بوده است.
3 ـ در بحث هاى رجالى و توثيقات هم در اين دوره مباحثى جديدى مطرح شده است و قواعد رجالى عام در اين دوره منقح گشته است و تحقيقات و تتبعها و طبقه بندى هايى كه آقاى بروجردى(رحمه الله)و آقاى خويى(رحمه الله) ارائه داده اند خيلى ارزشمند است .
4 ـ توجه به نظريات حقوق روز به تدريج در كلمات مرحوم ميرزا(رحمه الله) و برخى شاگردان ايشان آمده است كه نگاه به مكتب هاى حقوقى امروز است كه در فقه معاملات به تدريج وارد شده است و غناى بيشترى به آن داده است .
5 ـ فقه الحكومه هم در اين دوره جلوه ديگرى داشته است چون با حركت مشروطه در ايران توأم شده است كه مورد توجه مرحوم آخوند(رحمه الله) شده بود و شايد شروعش از زمان مرحوم ميرزا(رحمه الله)در بحث فتواى ايشان در تحريم تنباكو بوده است و بحث فقهى حكومت مشروطه و كتب معروف مرحوم ميرزاى نائينى(رحمه الله) در اين رابطه از امتيازات اين عصر است و نه تنها بحث هاى فقه حكومتى و حاكميت در جوامع علمى و حوزه ها وارد شد كه مهمتر از آن، نقش عملى و سياسى علما و روحانيون يعنى مرجعيت و نيابت عامه فقهاى بزرگ در اين دوره جا افتاده بود و در حقيقت از دوران محقق كركى(رحمه الله)به بعد كه بيش از پيش به اين نكته توجه شده بود كه نائب عام در عصر غيبت فقها هستند ساختار مرجعيت فقهاء به عنوان حاكميت شرعى اصلى و مستقل از حكومتها شكل گرفته بود و فقها نيز همانند نقش مستقل ائمه(عليهم السلام)از حكومتهاى زمانشان فقها نيز ولايت عامه بر شيعيان پيدا كرده بودند كه يك حكومت واقعى بر مردم بوده و امتداد حركت ائمه اطهار(عليهم السلام) بود و همان نقش را در مقابل حاكمان ظالم و منحرفان و تحريف كنندگان و مستكبران ايفاء مى كرد كه فتواى مرحوم ميرزاى بزرگ(رحمه الله)در تنباكو و مرحوم ميرزاى دوم(رحمه الله) در جهاد با انگليسى در عراق و موارد ديگر از مصايدق بارز آن است .
همين ساختار دينى ، ولايتى و مرجعيتى بود كه توسط امام راحل(رحمه الله) و قيام ايشان با پشتيبانى مردم مؤمن منجر به پيروزى انقلاب اسلامى و برپايى جمهورى اسلامى شد كه نقطه عطف جديدى در تاريخ شيعه و اسلام و كل جهان ايجاد كرده است كه آثار و بركات آن اين بود كه مقدمه اى گشت براى تحول بزرگ جهانى و ظهور منجى عالم بشريت ـ كه موعود همه اديان است و صاحب اصلى ولايت كبراى الهى مى باشد و زمين را پر از عدل و نور مى كند ـ يعنى امام زمان ارواحناله الفداء و عجل الله تعالى فرجه الشريف ـ ان شاء الله تعالى.