- طهارت 1169
- پاكى و ناپاكى آب 662
- احكام خلوت 1
- استنجاء 0
- احكام جنابت 3
- أهل كتاب 14
- نجاسات 118
- آنكه در نماز از نجاست آن عفو شده است 2
- احكام میّت 193
- غسل 60
- وضو 73
- تيمم 21
- نماز 555
- وقتهاى نمازهاى روزانه و نافله هاى آنها 24
- قبله 11
- لباس نمازگزار 34
- مكان نمازگزار 26
- احكام اذان اقامه 14
- نيّت 5
- قيام 5
- قرائت 45
- سجده 36
- سجده سهو 3
- تشهّد 5
- سلام 1
- آداب و تعقيب نماز 6
- قنوت 8
- منافيات نماز 14
- نماز آيات 6
- نماز قضا 36
- اجير شدن 20
- نماز جماعت 101
- شك در نماز و افعال آن 2
- شكّ در ركعتها 1
- قضاى اجزاء فراموش شده 0
- نماز مسافر 83
- چيزهايی که سفر را می شکند 3
- برخى از نمازهاى مستحبّى 17
- كم و زياد بودن در نماز 0
- نماز میت 1
- رکوع 5
- نماز جمعه 28
- تكبيرة الاحرام 1
- روزه 318
- زكات 18
- خمس 228
- مصرف خمس 21
- موارد وجوب خمس 117
- مسائل متفرقه خمس 29
- امر به معروف و نهى از منكر 33
- خرید وفروش 377
- كسب های حرام 123
- ريش تراشيدن 24
- آداب تجارت 7
- شرايط فروشنده و خريدار 4
- شرايط عوضين 5
- دادن جنس و گرفتن وجه 6
- نقد و نسيه 19
- معاملات صرافى ( بيع صرف ) 1
- فروش ميوه ها و سبزيجات 0
- ربا 39
- خروج از ملکیت مالک به سبب یکی از نواقل 4
- شروط تجارت 13
- معاملات سفهی 1
- خرید وفروش طلا 6
- بيع فضولی 3
- حق به هم زدن معامله (خيار) 37
- ضمان در خريد وفروش 11
- اجاره 66
- وصيّت 37
- احكام وصيت 16
- موصى 1
- وصيت شده 1
- مسائل متفرقة 327
- استمناء 6
- مكارم اخلاق 8
- مزارعه ومساقات 2
- شركت 22
- تقاصّ كردن 2
- عاريه و وديعه 0
- حواله 0
- حجر ( ممنوع تصرف در مال ) 4
- صدقات 15
- رقص در اماکن متبرکه 0
- سحر و جادو و نظائر آنها 3
- اشياء گمشده 2
- حكم مال مجهول مالك 6
- مسائل مخصوص به تفسير 2
- احكام غرب زمين 0
- كار كردن در ادارات رسمى 3
- كشتن حشره ها 1
- تربت حسينى 0
- ياد گرفتن احكام 1
- حقوق ديگران 22
- وسواس 2
- نسب ها 7
- مدح ديگران 0
- بر پائى عيد و جشن 0
- دعا 8
- تاريخ 0
- صحت بعض كتابها و احاديث 7
- بعض مستحبات 5
- نصايح 7
- حيوان گمشده 0
- کامپیوتر و اینترنت 11
- نقاشی و مجسمه سازی 2
- احکام مساجد 28
- ارتباط با نامحرم در فضای مجازی 1
- حقوق معنوی 19
- توبه 7
- یارانه ها 1
- ماهواره 3
- تقلب 6
- رعایت قوانین حكومت اسلامی 16
- دعا 1
- احكام كفار 13
- سرقت و دزدی 6
- سیگار کشیدن 5
- صله رحم 7
- جنون 1
- اسراف 1
- حقوق والدین 7
- قرض و دين 62
- ازدواج 656
- احكام ازدواج 54
- احكام زناشويى 35
- آداب وسنن ازدواج 2
- جلوگیری از بارداری 9
- اولياى عقد 54
- اسباب محرميت 22
- رضاع (شير دادن) 2
- ازدواج مؤقت 59
- مهر 73
- احكام فرزندان 35
- نفقه 25
- عيبها وشرطها كه موجب فسخ شود 37
- محارم 9
- حقوق زوجین 43
- شروط ازدواج 32
- نزدیکی از پشت 7
- نزدیکی در زمان قاعدگی 6
- نشوز 8
- محرمات 28
- روابط زن و مرد 102
- زینت 18
- مسائل جنسى 11
- حجاب 15
- احكام لمس و نگاه کردن 29
- مسائل متفرقه ازدواج 5
- طلاق 149
- نذر 24
- غصب 11
- احياء موات 0
- صيد و ذباحه 24
- خوردنيها وآشاميدنيها 67
- ارث 87
- قصاص و ديات 77
- ديه نفس 8
- دیه جنین 5
- موجبات ضمان 8
- تغليظ دیه 3
- قسامه 7
- مسائل اعتقادى 87
- حج 247
- اصول و قواعد فقهی 11
- مضاربه 22
- وقف 156
- هدیه 31
- حدود 58
- جهاد 1
- اداری 16
- ادارات 14
- عهد و قسم 11
- بیت المال 1
- بهتان 1
- صلح 11
- جعاله 3
- تهمت 0
- قضاء 49
- رشوه 6
- شهادات 13
- رهن 17
- اقرار 6
- تقليد 88
- علم رجال 4
- مسائل اجتماعى 13
- وکالت 29
- مسائل مستحدثه 176
- قرآن کریم 16
- ودیعه 3
- ضمان 18
1ـ رابطه محرمیت این کودک با ملاعن چگونه است؟ آیا در صورتی که کودک دختر باشد، در آینده می تواند با او ازدواج کند؟
2ـ رابطه محرمیت این کودک با بستگان نسبی و رضاعی و سببی مرد لاعن چگونه است؟ آیا می تواند این دختر با برادران مرد لاعن یا پدران او ازدواج کند؟
3ـ در صورتیکه مرد پس از ملاعنه و نفی ولد پشیمان گردد و رجوع کند، رابطه محرمیت این کودک با ملاعن و بستگان نسبی و رضاعی و سببی این مرد چگونه است؟
2) این کودک با بستگان مرد ملاعن محرم نیست و می تواند با آن ها ازدواج کند.
3) در صورتیکه واقعاً فرزند این مرد باشد یعنی مرد بین خود و خدای خود او را فرزند خود می داند، با بستگان آن مرد نیز محرم است.
2) اشکال ندارد.
3) اگر این عمل مستند به یکی از کتب مقتل باشد و با رعایت حرمت شعائر باشد، اشکال ندارد.
آیا ولی کودک صغیر می تواند تمامی اختیارات ناشی از ولایت خویش را با وکالتنامه به شخص دیگری منتقل نماید؟
بنابر نظر معظم له، ولایت ولی قابل انتقال به شخص دیگری نیست؛ لیکن ولی می تواند با رعایت مصلحت کودک برای انجام کارهای خود در رابطه با کودک، شخص دیگری را وکیل نماید.
بنده چند سال پیش عقد ازدواج کردم. در جلسه اجرای عقد عاقد یکی از موارد مهریه را مقداری تغییر داد، اما با توجه به این که گوش همسرم سنگین است و پشت پرده هم بودند قاعدتا از این تغییر مطلع نشدند. حال سوال من این است که با توجه به عدم اطلاع همسرم از این تغییر مهریه، آیا عقدمان صحیح بوده است یا نه؟ (این که من و همسرم هر کدام دو چیز از مهریه در ذهنمان بوده است آیا مانع نیست؟)۲- احتیاطا بعد از آن خودم و همسرم دوباره عقد خواندیم، اما نمیدانم صحیح بوده است یا نه و شرایطش را رعایت کرده ایم یا نه. علاوه بر این تا جایی که یادم است بر مهریه تغییر داده شده (مهریه ای که عاقد گفته بود باشد) عقد خواندیم. اما نمیدانم در این عقد خواندن دوباره هم باید رضایت پدر همسرم گرفته می شده است یا نه و نیز رضایت ایشان نسبت به این تغییر در مهریه باید احراز می شده است یا نه.
طبق نظر معظم له؛ در فرض سؤال، در هر صورت عقد صحیح است و مهریه هم همان مهریه تغییر داده شده که مورد توافق شما و همسرتان قرار گرفته است، می باشد و رضایت پدر همسر در اصل ازدواج شما کافی است.
در ازدواج موقت آیا خانواده زن میتواند به داماد وکالت دهد تا مبلغ را طبق درخواستشان مصرف کند و یا اینکه باید ابتدا آن را به او ببخشند تا بتواند تصرف کند؟
بنابر نظر معظم له، می توانند به وی وکالت دهند تا مبلغ مهریه را طبق درخواستشان مصرف کند و لازم نیست ابتدا آن را به وی ببخشند.
1- دختری بدون اذن ولی ازدواج کرده یا بدون اذن ولی وطی به شبهه داشته یا زنا داده است و قبلاً یا دبراً نزدیکی انجام شده است و ولی او در جریان امر نبوده است. آیا برای ازدواج مشروع بعدی نیاز به اذن ولی دارد یا خیر؟ 2- به صرف این که نفس وکالت در ضمن عقد لازمی شرط شود، بلاعزل خواهد شد یا باید وکالت با قید بلاعزل در ضمن عقد لازم شرط شود که بلاعزل شود؟ 3- شخصی مسئول دفترخانه ازدواج است و بعضاً ارباب رجوع تقاضاهای ذیل را دارند، خواهشمند است حکم شرعی این اعمال را بیان فرمایید: الف- اجرای عقد آریایی حسب آن چه در اینترنت و فضای مجازی رواج یافته، بعد از اجرای خطبه عقد شرعی ب- دف زدن در محضر ازدواج
طبق نظر معظم له:
1) در صورتی که بکارت به وسیله ازدواج بدون اذن پدر یا وطی شبهه یا زنا از بین رفته باشد، برای ازدواج مشروع بعدی نیاز به اذن پدر نیست.
2) باید وکالت با قید بلاعزل در ضمن عقد لازم شرط شود تا بلاعزل شود.
3) در خصوص بند "الف" باید طبق مقررات مربوطه که از سوی نظام مقرر شده است، عمل شود؛ ضمنا باید معلوم باشد که عقد آریایی عقد شرعی نیست و جایز نیست به آن بسندیده و اکتفا نمود و در خصوص بند "ب" دف زدن در صورتی که با کیفیت لهوی و مناسب مجالس فسق و فجور نباشد، جایز است.
چند سال قبل با یک خانم مطلقه عقد کردیم. به دلیل شرایط تحصیلی دخترش که از جدایی پدر و مادر هم آسیب روحی دیده بود موضوع علنی نشد تا این که چند سال بعد مشاور مدرسه دختر گفت برای مدیریت وضعیت درسی دختر باید پدرش برگردد تا آسیب های روحی وی کم شود. خانم با این شرط قبول کرد پدر برگردد که هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند و فقط حفظ ظاهر برای دخترشان باشد تا سال آینده که دخترشان وارد دانشگاه شد دوباره پدر برود و البته این آقا از حضور من هم مطلع شد. حال در شرایط فعلی ارتباط من و این خانم از نظر شرعی به ویژه در ارتباطات زن و شوهری چه وضعیتی دارد؟
طبق نظر معظم له: اگر منظور صرف هم زیستی است بدون ازدواج و روابط زناشویی، در صورتی جایز است که تمام موازین شرعی مراعات شود و به طور کلی این خانم و شوهر اول نامحرم هستند و تمام احکام زن و مرد نامحرم بر آنان جاری است؛ اما روابط شما با خانم، اگر ایشان همچنان همسر و زوجه شما است و طلاقی صورت نگرفته باشد مانند قبل ارتباط زن و شوهری شما با ایشان جایز و بدون اشکال است.
لطفا بفرمایید: مراجعه زنان به مردان پزشک و معاینه آن ها توسط پزشک، آیا جایز است؟
طبق نظر معظم له: معاینه زنان توسط پزشک نامحرم بدون ضرورت در صورتی که همراه با نظر و یا لمس بدن باشد، جایز نیست؛ اما در صورت ضرورت(مثلا پزشک زن وجود نداشته باشد) یا در صورتی که پزشک مرد برای حال مریض بهتر باشد، اشکال ندارد.
بنده مقلد آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی هستم و برای عقد موقت با خانمی به رساله ایشان مراجعه کردم که فرموده بودند بنا بر احتیاط واجب عقد موقت بدون اذن پدر صحیح نمیباشد. بنابراین، بنده با رعایت الأعلم فلأعلم به فتوای مرجع بعدی مراجعه کردم که ایشان قائل به صحت عقد موقت با دختر بالغه و رشیده بدون اذن پدر میباشند. پس، بدون اذن پدر اقدام به انعقاد عقد موقت ۹۹ ساله با تعیین مهریه مشخص نمودیم. اما پس از گذشت مدت زمانی، بدون بذل مدت عقد موقت با اذن پدر ایشان برای عقد دائم در محضر حاضر شدیم و عقد دائم کردیم. قبل از هر چیز، عاقد سؤال کرد که آیا بین شما عقد موقتی بوده است؟ من برای حفظ حیثیت و آبروی دختر پاسخ دادم خیر! و همسرم نیز با اشاره پاسخ منفی داد! آیا بدون اذن پدر عقد اول (موقت) صحیح بوده است؟ عقد دوم، یعنی دائم -بدون بذل مدت عقد موقت- صحیح میباشد یا باطل است؟ آیا پاسخ خیر بنده به معنای بذل مدت نمیباشد؟ اگر عقد دائم باطل است چه باید کرد؟ آیا برای تجدید عقد دائم نیاز به اذن مجدد پدر میباشد یا همان اذن اولیه کفایت میکند؟ لازم به ذکر است قصد هر دوی ما در آن زمان پایان دادن به عقد موقت و انعقاد عقد دائم بوده است.
بنا بر نظر معظم له: عقد اول بدون اذن پدر در مفروض سؤال، صحیح بوده است و عقد دوم چون بدون بذل مدت بوده است، باطل است و پاسخ منفی شما به معنای بذل مدت نیست؛ بلکه دروغ بوده است و اما در حال حاضر چنانچه بخواهید عقد دائم نمایید، باید بذل مدت انجام گیرد و سپس مجددا عقد دائم خوانده شود، لازم به ذکر است برای عقد دائم در این صورت نیاز به اذن مجدد پدر نیست.
آیا نزدیکی از دبر و یا سایر استمتاعات (غیر از نزدیکی از قُبل)، موجب سقوط حق حبس میشود؟
طبق نظر معظم له: اصل حق حبس برای مدیونیت مالی مانند مهریه محل اشکال است.
آیا شرط بنایی نسبت به وجود صفت خاصی در یکی از متعاقدین، در عقود و به ویژه درعقد نکاح معتبر و لازم الوفاست؟ در حالت اعتبار آیا در صورت تخلف از آن (فقدان صفت مشروط از نوع شرط بنایی) مشروط له حق فسخ عقد نکاح را دارد یا خیر؟
شرطی که در ضمن عقد ذکر نشده است معتبر و لازم الوفاء نیست و در صورت فقدان صفت مشروط حق فسخ عقد ثابت نیست مگر آنکه عنوان (تدلیس) در عقد نکاح صدق نماید.
هرگاه زوجه مهریه خود را به زوج ابرا بنماید و یا ببخشد و زوجه غیرمدخوله باشد و از زوج طلاق بگیرد، آیا زوجه نصف مهر را باید به زوج بازگرداند؟
بله، زوج مستحق نصف مهریه می باشد.
در نکاح نامه در قسمت صداق صراحتاً قید شده است: «یک جلد کلام الله مجید که عندالمطالبه بر ذمه زوج است». آیا تعیین مهریه به این کمیت و کیفیت اشکالی دارد؟ آیا می توان در مالیت این نوع مهریه، خدشه ای وارد کرد؟ بر فرض وقوع رابطه زناشویی آیا مهرالمثل هم تعلق می گیرد و یا مهریه همان کلام الله مجید است؟
تعیین مهریه به این کمیت و کیفیت اشکالی ندارد، به شرط آنکه خصوصیات و اوصاف یک جلد کلام الله مجید (مانند اینکه کدام چاپ و دارای کدام ورق و...) معلوم باشد و هیچگونه خدشه ای بر مالیت این نوع مهریه نمی توان وارد نمود. در صورت وقوع ازدواج مهریه همان یک جلد کلام الله مجید خواهد بود و نه مهرالمثل و نه چیز دیگر.
آیا ازدواج با دختری مرتد و غیر معاند که به لفظ کلمه شهادتین را بگوید و زیر پرچم اسلام درآید، جایز است؟
تا زمانی که ارتداد شخصی به طور کامل محرز نشده باشد، نمی توان حکم به ارتداد و کفر او کرد؛ لذا در صورت شک در ارتداد، می توان با آن دختر ازدواج کرد.
زینت کردن با طلا برای مرد در غیر نماز، چه حکمی دارد ؟
پوشیدن و استفاده نمودن از طلا چه در نماز و چه در غیر نماز برای مرد، حرام است و ضمناً موجب بطلان نماز است.
اگر آرایش صورت به اندازه ای باشد که در عرف به آن آرایش نگویند، آیا بازهم پوشاندن آن در مقابل نامحرم واجب است؟
خیر، واجب نیست.
خانمی در زمان انعقاد عقد نکاح در سند ازدواج نفقه جاریه خویش را تعداد دو عدد سکه بهار آزادی قید نموده و وقوع عقد نکاح بر اساس این شرط نفقه واقع گردیده است. 1- آیا در حال حاضر نفقه ایشان همان دو عدد سکه بهار آزادی می باشد و زوج موظف به پرداخت است؟ 2- آیا قاضی یا حاکم شرع مجاز به تفکیک یا تعدیل نفقه مذکور و توافق شده در سند ازدواج می باشد؟
1) در مفروض سؤال زوج باید به شرط واقع در ضمن عقد نکاح عمل نماید.
2) خیر، هیچ کس مجاز به تفکیک یا تعلل و یا تغییر شرط مذکور نیست.
1- آیا زنی که رحم خود را اجاره داده است با کودک در رحم خود، محرم است؟ اگر محرم است از نوع رضاعی است یا سببی؟
2- در صورتیکه بین صاحب اسپرم با زن صاحب رحم اجاره ای عقدی خوانده نشده باشد، شیری که بعد از زایمان به دست می آید از رابطه زناشویی نمی باشد. حال اگر به نوزادی که در رحم خودش بوده است شیر بدهد، آیا باعث محرمیت می شود یا خیر؟ اگر آن شیر را به نوزدادی غیر از نوزاد داخل رحم بدهد، چطور؟ آیا باعث محرمیت می شود یا خیر؟
3- در صورتیکه بین صاحب اسپرم با زن صاحب رحم اجاره عقدی خوانده شود چطور؟ اگر شیر حاصل بعد از زایمان را به نوزدای که در رحم داشته دهد یا به نوزادی دیگر که در رحم نبوده شیر دهد، چه حکمی از لحاظ محرمیت خواهد داشت؟
1) بله محرم است و در حکم مادر رضاعی است.
2) حکم صورت اول از پاسخ قبل روشن شد و اما حکم صورت دوم عبارت از عدم محرمیت با نوزاد دیگر است.
3) محرمیت حاصل نمی شود.
اینجانب از سال 84 به مدت 10 سال با خانمی در قید زوجیت منقطعه بوده ام و حاصل این ازدواج یک فرزند دختر 9 ساله می باشد. بعد از مضی مدت نکاح موقت، زوجه با اینجانب جهت تمدید به توافق نرسید؛ ولی بنده همواره به منظور ملاقات فرزندم، در زمان حیات ابوزوجه به منزل ایشان مراجعه می کردم. البته در زمان حیات ایشان آن خانم تحت حمایت مالی ابوزوجه قرار داشت و اقدام به اخذ بیمه درمان برای او کرده بودند و وی را تحت تکفل شرعی و قانونی خود قرار داده بودند ولی اکنون با فوت ابوزوجه همسر و فرزندانش و دخترم روزگار سختی را به سر می آورند. سؤال این است که آیا رفت و آمد به منزل ایشان با رعایت کلیه حدودات شرعی که صرفاً با نیت ملاقات دخترم و رسیدگی به امورات او انجام می گیرد از لحاظ شرعی اشکال دارد؟
در صورت رعایت مسائل شرعی اشکال ندارد.
همانگونه که مستحضرید در عقدنامه های ازدواج دائم از شروط ضمن عقد در بند دوازده ذکر گردیده است که: زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید در این صورت زوجه می تواند تقاضای طلاق کند. با توجه به این بند از شروط عقد ازدواج دائم، آیا می توان آن را به صورت مطلق برای هر ازدواجی قرار داد؟
اگر زن در متن عقد نکاح یا عقد لازم دیگری بر مرد شرط کرده باشد که در صورت عمل نکردن مرد به شروط، وکیل او در طلاق خود باشد؛ چنین شرطی صحیح است و زن می تواند تقاضای طلاق نماید و ظاهراً بند مذکور اعم از عقد دائم و موقت طولانی مدت و غیرکوتاه است.
همسرم خانم محجبه، متدین و با ایمان قوی است؛ اما چند وقت است که اصرار دارد چادر بر سر نکند و اظهار می دارد که حجاب مو را کاملاً حفظ می کنم، ولی چادر سر نمی کنم. می خواستم بدانم بر خورد من باید چگونه باشد؛ بی تفاوت باشم و یا اصرار بر سر کردن چادر کنم؟
بهتر است که با محبت و ملایمت فوائد حجاب با چادر را برای او بیان نمائید، لکن بر این امر اصرار نکنید.
پسری در دوران بچگی با پسر دیگری از سر نادانی عمل لواط را انجام داده است، فاعل آن موقع 13 سال و مفعول 16 سال داشته اند. فاعل به سن بلوغ نرسیده بوده اما علائم بلوغ مانند محتلم شدن و موی پشت زهار را داشته است پس فاعل بالغ بوده، ولی مفعول هم به سن بلوغ رسیده بوده و هم علائم را داشته، هیچ کدام نمیدانسته اند که این عمل باعث این مسئله می شود که ممکن است حرمت ابدی پیش بیاید. فاعل به یاد دارد که برای یک لحظه دخول صورت گرفته که این کار با عقب جلو کردن ناگهانی خود مفعول به صورت ناگهانی یک لحظه صورت گرفته است. حال فاعل می خواهد با خواهر مفعول ازدواج کند و هردو همدیگر را می خواهند و علاقه ی شدید دارند. زندگی هردو به خاطر این مسئله سیاه شده که مبادا ازدواجشان حرام واقع شود و بچه هایشان حرام زاده باشند. خواهشاً نظر خود را بگویید.
بنابر احتیاط واجب لواطی که باعث حرمت ازدواج می شود، وارد کردن آلت داخل مقعد طرف است و اگر در تحقق آن شک شود، ازدواج با خواهر آن شخص جایز است.