- طهارت 1169
- پاكى و ناپاكى آب 662
- احكام خلوت 1
- استنجاء 0
- احكام جنابت 3
- أهل كتاب 14
- نجاسات 118
- آنكه در نماز از نجاست آن عفو شده است 2
- احكام میّت 193
- غسل 60
- وضو 73
- تيمم 21
- نماز 555
- وقتهاى نمازهاى روزانه و نافله هاى آنها 24
- قبله 11
- لباس نمازگزار 34
- مكان نمازگزار 26
- احكام اذان اقامه 14
- نيّت 5
- قيام 5
- قرائت 45
- سجده 36
- سجده سهو 3
- تشهّد 5
- سلام 1
- آداب و تعقيب نماز 6
- قنوت 8
- منافيات نماز 14
- نماز آيات 6
- نماز قضا 36
- اجير شدن 20
- نماز جماعت 101
- شك در نماز و افعال آن 2
- شكّ در ركعتها 1
- قضاى اجزاء فراموش شده 0
- نماز مسافر 83
- چيزهايی که سفر را می شکند 3
- برخى از نمازهاى مستحبّى 17
- كم و زياد بودن در نماز 0
- نماز میت 1
- رکوع 5
- نماز جمعه 28
- تكبيرة الاحرام 1
- روزه 318
- زكات 18
- خمس 228
- مصرف خمس 21
- موارد وجوب خمس 117
- مسائل متفرقه خمس 29
- امر به معروف و نهى از منكر 33
- خرید وفروش 377
- كسب های حرام 123
- ريش تراشيدن 24
- آداب تجارت 7
- شرايط فروشنده و خريدار 4
- شرايط عوضين 5
- دادن جنس و گرفتن وجه 6
- نقد و نسيه 19
- معاملات صرافى ( بيع صرف ) 1
- فروش ميوه ها و سبزيجات 0
- ربا 39
- خروج از ملکیت مالک به سبب یکی از نواقل 4
- شروط تجارت 13
- معاملات سفهی 1
- خرید وفروش طلا 6
- بيع فضولی 3
- حق به هم زدن معامله (خيار) 37
- ضمان در خريد وفروش 11
- اجاره 66
- وصيّت 37
- احكام وصيت 16
- موصى 1
- وصيت شده 1
- مسائل متفرقة 327
- استمناء 6
- مكارم اخلاق 8
- مزارعه ومساقات 2
- شركت 22
- تقاصّ كردن 2
- عاريه و وديعه 0
- حواله 0
- حجر ( ممنوع تصرف در مال ) 4
- صدقات 15
- رقص در اماکن متبرکه 0
- سحر و جادو و نظائر آنها 3
- اشياء گمشده 2
- حكم مال مجهول مالك 6
- مسائل مخصوص به تفسير 2
- احكام غرب زمين 0
- كار كردن در ادارات رسمى 3
- كشتن حشره ها 1
- تربت حسينى 0
- ياد گرفتن احكام 1
- حقوق ديگران 22
- وسواس 2
- نسب ها 7
- مدح ديگران 0
- بر پائى عيد و جشن 0
- دعا 8
- تاريخ 0
- صحت بعض كتابها و احاديث 7
- بعض مستحبات 5
- نصايح 7
- حيوان گمشده 0
- کامپیوتر و اینترنت 11
- نقاشی و مجسمه سازی 2
- احکام مساجد 28
- ارتباط با نامحرم در فضای مجازی 1
- حقوق معنوی 19
- توبه 7
- یارانه ها 1
- ماهواره 3
- تقلب 6
- رعایت قوانین حكومت اسلامی 16
- دعا 1
- احكام كفار 13
- سرقت و دزدی 6
- سیگار کشیدن 5
- صله رحم 7
- جنون 1
- اسراف 1
- حقوق والدین 7
- قرض و دين 62
- ازدواج 656
- احكام ازدواج 54
- احكام زناشويى 35
- آداب وسنن ازدواج 2
- جلوگیری از بارداری 9
- اولياى عقد 54
- اسباب محرميت 22
- رضاع (شير دادن) 2
- ازدواج مؤقت 59
- مهر 73
- احكام فرزندان 35
- نفقه 25
- عيبها وشرطها كه موجب فسخ شود 37
- محارم 9
- حقوق زوجین 43
- شروط ازدواج 32
- نزدیکی از پشت 7
- نزدیکی در زمان قاعدگی 6
- نشوز 8
- محرمات 28
- روابط زن و مرد 102
- زینت 18
- مسائل جنسى 11
- حجاب 15
- احكام لمس و نگاه کردن 29
- مسائل متفرقه ازدواج 5
- طلاق 149
- نذر 24
- غصب 11
- احياء موات 0
- صيد و ذباحه 24
- خوردنيها وآشاميدنيها 67
- ارث 87
- قصاص و ديات 77
- ديه نفس 8
- دیه جنین 5
- موجبات ضمان 8
- تغليظ دیه 3
- قسامه 7
- مسائل اعتقادى 87
- حج 247
- اصول و قواعد فقهی 11
- مضاربه 22
- وقف 156
- هدیه 31
- حدود 58
- جهاد 1
- اداری 16
- ادارات 14
- عهد و قسم 11
- بیت المال 1
- بهتان 1
- صلح 11
- جعاله 3
- تهمت 0
- قضاء 49
- رشوه 6
- شهادات 13
- رهن 17
- اقرار 6
- تقليد 88
- علم رجال 4
- مسائل اجتماعى 13
- وکالت 29
- مسائل مستحدثه 176
- قرآن کریم 16
- ودیعه 3
- ضمان 18
1ـ رابطه محرمیت این کودک با ملاعن چگونه است؟ آیا در صورتی که کودک دختر باشد، در آینده می تواند با او ازدواج کند؟
2ـ رابطه محرمیت این کودک با بستگان نسبی و رضاعی و سببی مرد لاعن چگونه است؟ آیا می تواند این دختر با برادران مرد لاعن یا پدران او ازدواج کند؟
3ـ در صورتیکه مرد پس از ملاعنه و نفی ولد پشیمان گردد و رجوع کند، رابطه محرمیت این کودک با ملاعن و بستگان نسبی و رضاعی و سببی این مرد چگونه است؟
2) این کودک با بستگان مرد ملاعن محرم نیست و می تواند با آن ها ازدواج کند.
3) در صورتیکه واقعاً فرزند این مرد باشد یعنی مرد بین خود و خدای خود او را فرزند خود می داند، با بستگان آن مرد نیز محرم است.
2) اشکال ندارد.
3) اگر این عمل مستند به یکی از کتب مقتل باشد و با رعایت حرمت شعائر باشد، اشکال ندارد.
بنده به عنوان یک پزشک متخصص سرطان، روزانه با بیمارانی مواجه هستم که مبتلا به سرطان های پیشرفته هستند به نحوی که سرطان به سایر ارگان های حیاتی ایشان (کبد ، کلیه ، روده و...) نیز گسترش یافته و باعث نارسایی شدید کلیه، کبد، مغز و بقیه اعضای بدن بیمار می شود. در چنین مواردی از نظر علم پزشکی امیدی به نجات جان بیمار و برگشت به حیات وجود ندارد و اکثراً به حالت اغما می روند. چنین بیماری وقتی دچار ایست قلبی می شود، دوباره زنده کردن بیمار (احیا کردن) از نظر پزشکی بیهوده می باشد چون در مدت کوتاهی (چند ساعت یا روز) هم دچار ایست های متعدد قلبی می شود تا از دنیا برود، از این رو احیا کردن بیماران مذکور، تنها روند و طول مدت مرگ و در بعضی مواقع دوران احتضار بیمار را طولانی تر می کند. به بیان دیگر احیا این بیماران یک روش درمانی محسوب نمی شود، گویی بیماری را که بواسطه ایست قلبی از دنیا رفته است، مجددا زنده می کنیم. در صورت انجام احیا، این بیماران به بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان (آی سی یو) انتقال پیدا می کنند و به دستگاه های مصنوعی وصل می شوند و به زور دستگاه های تنفسی زنده می مانند. در این دوران گاهی اوقات، درمان های بیهوده ای هم برای این بیماران انجام می شود که تاثیری در کنترل روند پیشرفت بیماری یا بهبودی آنها ندارد اقدامات مذکور، باعث عذاب وجدان تیم پزشکی می شود. از یک طرف به خاطر اینکه بیمار را دوباره بیهوده زنده کرده ایم ، و اگر از دستگاه قطع کنیم از نظر شرعی گناه محسوب می شود، از طرف دیگر درمان هايی که برای این بیماران انجام می شود به لحاظ پزشكی بيهوده و بی فايده هستند و موجب رنج بيشتر بيمار می شود و حتی بعضی بستگان بیمار بعد از فوت بیمارشان، ما را سرزنش می کنند که با اقدامات بیهوده، باعث اذیت و عذاب بیشتر بیمار ما شده اید. نکته مهم دیگر این است که بستری شدن بیماران مذکور در بخش آی سی یو گذشته از اشغال بیهوده تخت های بیمارستان های پیشرفته کشور، موجب هزینه های فراوان برای بیمار، خانواده و نظام سلامت می شود. به عنوان مقلد حضرتعالی خواهشمندم بنده را در این مسأله راهنمایی بفرمایید: ١- آیا مجاز هستیم این بیماران را احیا نکنیم؟ 2- اگر بیمار دوباره ایست قلبی کرد، مجاز هستیم بیمار را احیا نکنیم ؟ 3- در صورت احیا اگر این وضعیت باعث رنج بیهوده بیمار و هزینه برای خانواده و یا اشغال تخت و محرومیت بیماران دیگر از درمان گردد می توان دستگاه های مربوط را قطع کرد؟
قطع دستگاه تا زمانی که عرفاً موت بر او صدق نکند جایز نیست، اما وجوب حفظ نفس و احیای بیماری که دچار ایست قلبی شده است، ثابت نیست؛ به عبارت دیگر چنانچه با ایست قلبی، عرفاً موت صدق کند، احیای این گونه بیماران لازم نیست.
1- آيا استفاده از سلولهاي بنيادي جايز است؟ 2- چه كسي مالك بندناف است (پدر-مادر-فرزند)؟ 3- در صورت فوت مالك بند ناف به چه كسي ارث مي رسد؟ 4- حكم خريد و فروش آن چگونه است، آيا جايز است؟
1) بله، جایز است.
2) فرزند حق اختصاص نسبت به آن دارد.
3) حق اختصاص به ورثه فرزند می رسد.
4) صاحب حق اختصاص یا ولی وی می تواند در ازای واگذاری حق استفاده از آن، پولی دریافت نماید؛ همچنین در زمان حیات خود می تواند وصیت به اهدای آن به دیگری نماید.
آیا امکان از بین بردن جنین انسانی آزمایشگاهی برای اهداف علمی، تحقیقاتی و یا پزشکی، مانند سلولهای بنیادین، وجود دارد؟ اگر این امکان وجود دارد، تا چه مرحله ای از رشد جنین، از بین بردن جنین ایراد شرعی ندارد؟
هرگاه جنین انسانی آزمایشگاهی از اسپرم مرد و تخمک زن تکون یافته باشد، هر چند از طریق غیر طبیعی در ابتدا یا در ادامه، از بین بردن آن جایز نیست؛ مگر برای اغراض و مصالح مهم لازم التحصیل مورد نظر شارع به گونه ای که بدون از بین بردن جنین، به این هدف مهم نمی توان دست یافت آن هم در مرحله قبل از تعلق روح به جنین نه بعد از آن.
بنده مادری سی ساله هستم که نه ماه پیش، صاحب دو فرزند دوقلو شدم؛ یکی پسر و دیگری دختر. اکنون که فرزندانم نه ماهه شدند، مجددا حامله شدم و در هفته هشتم پس از تشکیل جنین قرار گرفتم. اکنون شوهرم مرا از نگهداری جنین منع کرده و گفته که اگر می خواهی این جنین را نگه داری، باید به منزل پدرت مراجعه کنی و مسئولیت آن را نمی پذیرد و نظر به سقط دارد. البته خودم هم توان جسمی و روحی مناسبی برای فرزند دیگر ندارم. با توجه به اینکه خودم از کادر بیمارستان هستم و از مراحل رشد جنین اطلاعات کامل دارم می دانم که بهترین زمان برای سقط در هفته ششم الی هفتم است. با این تفاسیر اگر این جنین را دفع و سقط کنم، آیا گناهی متوجه بنده هست یا خیر؟ تا چه مدت پس از تشکیل جنین می توان سقط انجام داد؟
اسقاط جنین، از زمان نطفه تا زمان ولادت شرعاً حرام و موجب دیه است؛ مگر آن که باردار بودن برای زندگی مادر خطرناک بوده و راه دیگری برای حفظ جان مادر نباشد که در این صورت اسقاط جنین نه حرام است و نه موجب دیه. همچنین در فرضی که حفظ جنین موجب عسر و حرج -هرچند به خاطر حفظ زندگی خانوادگی- باشد، اسقاط جنین اگر قبل از ولوج روح باشد جایز، لکن موجب دیه است و دیه آن را -که در کتب فقهی مقرر شده- باید بپردازد، و اما پس از ولوج روح اسقاط جنین حتی اگر حفظ آن موجب عسر و حرج باشد، جایز نیست.
در شبیه سازی انسانی، پدر و مادر فرد شبیه سازی شده چه کسانی هستند و رابطه طفل با صاحب سلول چگونه است؟ حکم ارث در اینگونه فرزندان به چه صورت است و همچنین در مورد نفقه و حضانت این کودکان به چه صورت باید عمل کرد؟
این انسان مانند فرزند رضاعی است که با صاحب سلول محرم است، اما ارث نمی برد و ازدواج با هر کس جز محارم (کسی که سلول از او گرفته شده یا در رحم او پیوند زده شده) مانعی ندارد.
اگر کسی که ظالم است و به ناحق به مردم ظلم می کند، (مثل:کشتارمردم) درمعرض خطرمرگ قرار گیرد و به ما به عنوان پزشک مراجعه کند، درصورتی که بدانیم: 1- به این ظلم، ادامه می دهد. 2- ندانیم که می خواهد ادامه دهد یا ندهد، وظیفه ما چیست؟ نجات این شخص یا کمک به مرگ وی و یا نداشتن کاری به این شخص؟
در فرضی که می دانید به ظلم خود ادامه می دهد، در مورد او وظیفه ای ندارید و در فرض دوم به مداوای او کمک کنید.
اگر خانمی بتواند فرزند خود را از طریق زایمان طبیعی به دنیا بیاورد و عمل سزارین دارای مضرات و خطراتی باشد، ولی باز هم بخواهد این عمل را انجام دهد، حکم این عمل برای شخص او و دکتر جراح چیست؟
در صورتی که عمل سزارین دارای خطر مرگ و یا ضرر مورد اعتنا باشد، جایز نیست و در صورتی که چنین خطر و ضرری را نداشته باشد، جایز است؛ لیکن بدون نظر و لمس مرد اجنبی.
شخصی از منى خود اسپرم خارج كرده و وصيت نموده، اگر وفات کرد به زنش تلقيح نمايند، چون او صاحب فرزندى نشده است. بعدها او وفات نمود و پس از دو ماه به زن تلقيح و از آن بچه دار شد،
1- حكم اين وصيت، چيست؟
2- آيا براى زن قبول كردن، جايز است و يا اينكه لازم است قبول ننمايد؟
3- آيا فرزند براى مرد و زن، فرزند شرعى مى شود؟
4- حكم ارث ميان آن فرزند و هريک از پدر و مادر چگونه است؟
5- حكم آن در صورتى كه عدّه زن تمام شده باشد و تلقيح پس از عدّه باشد، چيست؟
1) چنین وصیتی، نافذ نیست.
2) خیر، قبول کردن لازم نیست.
3) محل اشکال است.
4) بعید نیست که ارث از آنان می برد.
5) در مفروض سؤال، فرقی نیست میان آن که در عدّه باشد یا پس از عدّه باشد.
استفاده از بانک اسپرم که در آن به طور قطع با استمناء منی تهیه می شود و شامل منی اجنبی غیر مسلمان هم هست، در باردار کردن زنان شیعه که شوهرانشان اصلاً اسپرم ندارند و بقای زندگی شان منوط به بچه دار شدن است، چه حکمی دارد؟
عمل مذکور در مفروض سؤال، جایز نیست.
با توجه به وجود مشکل ناباروری در برخی از زوجین، مراکز درمان ناباروری اقدام به انجام اقداماتی از جمله تلقیح مصنوعی از طریق اسپرم زوج یا بیگانه به شیوه داخل یا خارج رحمی می نمایند و حتی اسپرم و تخمک ثالث با توجه به اندام، رنگ مو، قد، آیکیو و غیره (به انتخاب زوجین) به قیمت هایی بسیار گزاف فروخته می شود و امکان بروز اختلالات ژنتیکی، ازدواج محارم، اصلاح نژاد، از بین رفتن کانون خانواده، مداخله در پروسه فرزند آوری و حتی مدخلی برای وقوع زنا و تمسک به این شیوه در خصوص فرزند متولد از آن وجود دارد.
1- نظر حضرتعالی در خصوص انتقال اسپرم زوج به رحم زوجه و یا انجام عمل لقاح در خارج و انتقال نطفه به داخل رحم زن چیست؟ (ضمن اینکه در تمامی این شیوه ها نحوه اخذ گامت نیز بسیار اهمیت دارد و گاهی از طریق خود ارضایی اخذ می شود و نگاه به عورت نیز جزء جدایی ناپذیر آن است).
2- اگر روش مذکور با استفاده از اسپرم بیگانه صورت گیرد، چه حکمی دارد؟
3- در حال حاضر شاهد فروش اسپرم و تخمک افراد ثالث از جمله بازیگران و مدلینگ ها به زوجین نابارور هستیم، نظر حضرتعالی در خصوص فروش و صحت این قراردادها چیست؟
1) این عمل فی نفسه جایز است و در صورتی که موجب لمس و نظر به عورت و خودارضایی نباشد، اشکال شرعی ندارد.
2) لقاح با اسپرم کسی غیر از همسر در رحم زن، جایز نیست؛ اما لقاح در خارج و انتقال جنین به رحم، اشکال ندارد.
3) زوجین نابارور می توانند در قبال رفع ید صاحب اسپرم یا تخمک، مبلغی را به آنها هبه نمایند.
آیا انجماد بیمار صعب العلاج قبل از مرگ از نظر فقهی جایز است؟
خیر، جایز نیست؛ حتی اگر هیچ امیدی به زنده ماندن او وجود نداشته باشد و خود او اجازه چنین کاری داده باشد.
1. در رحم جایگزین، اگر مادر جانشین را مادر نسبی کودک بدانیم و مادر صاحب تخمک را هم باز مادر بنامیم، سهم الارث یک مادر از ترکه میان این دو زن تقسیم شود یا در سهم مادری از اصل ترکه کودک کسر می گردد؟
2. اگر در حضانت کودک حاصل از رحم جایگزین بین صاحب اسپرم و صاحب تخمک اختلاف شود سرپرستی کودک بر عهده کیست؟
1) این بچه در واقع، فرزند نسبی زوجینی است که تخمک و اسپرم از آنها است و رابطه ی این فرزند با زنی که در رحمش پرورش یافته در حکم فرزند رضاعی است و سهم الارثی ندارد.
2) حق حضانت حکم شرعی است برای پدر و نه حق ولکن بعد از پدر، مادر در این امر نسبت به دیگران حق اولویت دارد، همانگونه که در مسأله (1387) و (1388) منهاج الصالحین آمده است.
زوجین ناباروری که جهت درمان به مراکز درمانی مراجعه می نمایند به دلیل ضروریات درمانی و ماهیت داروها، پروسه درمانشان منتج به تولید یک یا چند جنین می گردد که به دلیل خطر برای سلامت مادر و همچنین حفظ کرامت جنین، تمامی آن ها به رحم منتقل نشده و مازاد در شرایط متعارف و استاندارد فریز می گردد. حال سؤال اینجاست که بر فرض انجام درمان و موفقیت آن در داشتن فرزند، آیا زوجین می توانند مادامی که در علقه زوجیت یکدیگر هستند، مجدد به مرکز درمانی مراجعه کرده و برای بار دوم و یا سوم اقدام به داشتن فرزند از ذخیره جنینی خود نمایند؟ چون فرض بر آن است که کماکان موصوف به قید ناباروری از نظر پزشکی بوده و به نحو طبیعی امکان فرزند دار شدن برای آن ها فراهم نبوده، لذا باز می بایست با بهره از درمان مجدد فرزند دار شوند، حکم این امر چیست؟ دیگر آنکه آیا زوجینی نیز که مشمول قانون اهدای جنین به زوجین نابارور هستند و پس از طی مراحل قانونی جنین به ایشان اهدا می گردد، آیا می توانند برای بار دوم از همان ذخیره جنینی اهدایی که به ایشان تخصیص داده شده است برای داشتن فرزند اقدام نمایند یا خیر؟
با رعایت حدود شرعی، (از حیث نظر و لمس) هر دو مورد مذکور اشکال ندارد.
1.اگر شخصی مبتلا به مرضی باشد که امکان مداوا ندارد و استفاده از دارو تنها تأثیر در تأخیر چند ماهه مرگ دارد، الف. آیا استفاده از دارو بر او واجب است؟ ب. آیا بر دکتر تجویز و سفارش بر استفاده از دارو واجب است؟ اگر قیمت دارو گران باشد، حکم چیست؟ و اگر دارو برای بیت المال باشد، وظیفه چیست؟
2. در فرض محدود بودن تخت و امکانات بیمارستان، اگر دوران امر بین دو مریض باشد که تأثیر مداوا در یکی تنها تأخیر چند ماهه مرگ است بر خلاف دیگری که به تشخیص طبیب قابل معالجه است، وظیفه بیمارستان و طبیب چیست؟
3. در فرض سؤال قبل، اگر دارو و امکانات گران و متعلق به بیت المال باشد، وظیفه چیست؟
4. در فرض سؤال دوم، اگر ابتدا تخت در اختیار مریضی که مداوا در حق او تأثیر ندارد قرار گرفته باشد و نفس ترخیص موجب مرگ وی نشود، حکم ترخیص او جهت مداوای دیگری چیست؟
1) الف) استفاده از دارو بر مریض مفروض در سؤال، لازم است. ب) دکتر باید به وظیفه خود عمل کند و مریض را هدایت به دارو کند و بالا بودن قیمت دارو و امثال آن مجوّز ترک مداوا نیست، مگر قدرت تحصیل آن را نداشته باشد.
2) طبق ضوابط قانونی بیمارستان ها، عمل شود.
3) استفاده از دارو با امکانات بیت المال ـ در صورت قانونی بودن آن ـ لازم است.
4) با محدود بودن تحت و امکانات بیمارستان و پیش آمد فرض تزاحم ، باید رعایت اهم و مهم کرد و اگر مریضی وجود دارد که صرف امکانات در حق او، باعث بهبود او می شود، باید مداوای آن مریض را مقدم کرد.
با عنایت به رشد درمان های ناباروری و نقش مؤثر آن در فرزند دار شدن خانواده ها و بهبود وضعیت جمعیت جوان کشور، آیا می توان این روش های درمانی را برای زوجینی که به صورت متعه و با ثبت قانونی به عقد یکدیگر درآمده و متأسفانه نابارور تشخیص داده می شوند نیز استعمال نمود یا خیر؟
فی نفسه اشکال ندارد و از جهت تلقیح با رعایت شرایط شرعی و قانونی، فرقی بین عقد دائم و موقت نیست.
خانمی از لحاظ طبی قادر به ایجاد تخمک مستعد برای حاملگی نیست و تصمیم دارند که از تخمک زن دیگری در این باب استفاده کنند، یعنی عمل تلقیح در خارج از رحم ایشان صورت گرفته و سپس به بدن ایشان وارد می شود. سؤال بنده این است که با توجه به مطالب فوق آیا زوجین می توانند از تخمک زن شوهر دار استفاده کنند یا خیر؟
در صورتی که این کار در خارج رحم صورت گیرد و سپس منتقل به رحم شود، جایز است.
1. حکم تلقیح نطفه را در موارد زیر بیان فرمایید؟ محرمیت آنها را نیز بیان فرمایید؟
الف. اگر نطفه زن و شوهری را در خارج رحم با هم ترکیب و سپس به رحم زن، وارد کنند؟
ب. اگر تلقیح نطفه، از مرد بیگانه باشد؟
2. حکم رحم اجاره ای را بیان فرمایید؟
1) الف) جایز است.
ب)تلقیح نطفه اجنبی، در خارج از رحم جایز است.
2) اشکال ندارد، به شرطی که مستلزم نظر و لمس حرام نباشد و از مقدمات حرام پرهیز شود و از نظر محرمیت بعید نیست مادر اجاره ای، در حکم مادر رضاعی باشد.
2. در صورت امکان، کلیه و سایر اعضاء به چه کسانی پیوند می خورد؟
3. در صورتی که کلیه و سایر اعضاء پیوند بخورد و اولیاء و وارثین او پیدا شوند، حکم این پیوند و وجه احتمالی از این پیوند به چه کسی تعلق می گیرد؟
4. با توجه به اصل عدم ولایت، آیا حکومت اختیار پیوند کلیه مرگ مغزی را دارد یا خیر؟
5. آیا اعضای بدن مال نامیده می شود و پس از خروج هر عضوی از بدن هر شخصی، مالک این اعضا شخص است یا حکومت از باب ولایت؟
6. آیا در مردگان مغزی، نفس به بدن تعلق دارد؟ نفس چه موقعی از بدن جدا می شود ؟
7. شخص به عمد با چاقو یک کلیه شخصی را از بین می برد با حکم دادگاه جانی محکوم به قصاص می شود و با توجه به اینکه باید یک کلیه را از طریق عمل جراحی بیرون بیاورند و همچنین کلیه از بدن شخص خارج می شود، آیا شخص جانی می تواند کلیه را بفروشد، در صورت مثبت بودن، وجه حاصل به چه کسی تعلق می گیرد؟
2) روشن شد که جایز نیست.
3) حق اهداء عضو تنها اختصاص به خود فرد، آن هم در زمان حیات او دارد، لذا این حق به خود شخص اختصاص دارد نه ورثه.
4) روشن شد که چنین اختیار را هیچ کس جز خود شخص ندارد.
5) انسان در زمان حیات خود حق اهدای اعضاء بدن خود را دارد، لذا می تواند با وصیت یا اذن در زمان حیات، عضو خود را به دیگران هدیه دهد. انسان مالکیت اعتباری بر اعضاء خود (چه رئیسه و چه غیر آن) را ندارد؛ لیکن می تواند آن ها را در مقابل مال به دیگران واگذار کند.
6) بله، هنوز نفس به بدن تعلق دارد و عرفا میت بر او صدق نمی کند.
7) خیر، نمی تواند بفروشد و چون کلیه مجنی علیه را از بین برده، لذا کلیه او به مجنی علیه تعلق می گیرد.